روسیه کشور بدسابقهای در تاریخ سیاسی ایران در ٢٢٠ سال گذشته است. در دوره جنگ هشتساله تحمیلشده به مردم ایران نیز شوروی بزرگترین و مهمترین منبع تأمینکننده اسلحه برای رژیم عراق به رهبری صدام حسین بود.
در دوره کمونیستی هم بهویژه با اشغال ایران در جنگ دوم جهانی فرقههای تجزیهطلبی را در تبریز و مهاباد تأسیس کردند و بر آن بودند تا شمال ایران را به بهانه دریافت امتیاز نفت شمال ایران به تجزیهطلبان بسپارند.
در زمان یلتسین نیز روسیه ضعیف اجازه ابتکار عمل ایران در قفقاز را گرفت و حتی در مناسبات ایران و ارمنستان و خطوط انتقال انرژی به ارمنستان با بازیهای روشن و شفاف مانع از تقویت نفوذ ایران شد.
در دوره پوتین نیز روسیه پای هر پنج قطعنامه علیه ایران را امضا کرد و در نتیجه تحریمهای سنگینی بر ایران تحمیل شد.
ملت ایران در این ایام اگرچه شاهد حذف بخشی از این تاریخ جفای روسیه به کشورمان در کتابهای درسی بوده است که روسیه با امضای بیانیههای پیدرپی ضد ایرانی منافع خود را دنبال میکند.
روسیه کشور پیچیدهای است که مطابق منافع ملی تعریفشده روابط خود را با دیگر کشورها تعریف میکند و حتی در بدترین شرایط مانند شرایط پس از حمله به اوکراین و انضمام بخشی از اواکراین به روسیه نیز در پی تنوعبخشی به کشورهای دوست خود است؛ کمااینکه راهبردهای بلندمدت روسیه نیز تحت تأثیر تحولات سیاسی معمول نیست و درباره ایران نیز مطابق منافع خود عمل میکند.
روسیه گویی در حال پیشبرد بازی خود در منطقه است و حاضر نیست در بدیهیترین موضوع یعنی حفظ تمامیت ارضی ایران با کشور ما همراهی کند! و در عمل طرف موضعی را میگیرد که خواهان تجزیه ایران و الحاق بخشی از کشور به اماراتی است که عمر تأسیس آن کمتر از عمر بخش بزرگی از ایرانیان زنده امروزی است!