۷
۰
نسخه چاپی

چگونه اهداف خود را بنویسیم؟ / روش های نوشتن هدف و جذب آنها

چگونه اهداف خود را بنویسیم؟ / روش های نوشتن هدف و جذب آنها
به گزارش اطلاع نیوز

"من با زندگی خود چه کاری میکنم؟ من چه می خواهم؟ به کجا می روم؟" این ها پرسش های رایجی هستند که مردم از خود می پرسند. معمولا این تفکر چشم انداز، فرآیند ایجاد و نوشتن اهداف را آغاز می کند. در حالی که برخی از مردم در برخورد با این نوع سوالات پاسخ مبهم یا عمومی دریافت می کنند، برخی از روش مشابهی برای این پرسش ها استفاده می کنند. با در نظر گرفتن زمان برای نوشتن اهدافی که به روشنی تعریف شده می توان احتمال بیشتری برای رسیدن به آنها ایجاد کرد. دستیابی به اهداف وابسته به شادی و تندرستی است. 

اگر به دنبال نوشتن اهداف خود هستید ولی روش درست انجام آن را نمی دانید، پس در این مطلب با ما همراه باشید. 

1.    تعریف اهداف 

آنچه را که می خواهید تعریف کنید. اگر شما یک ایده کلی از آنچه می خواهید یا مایل به دستیابی به آن هستید، می توانید به سادگی شروع به کار کنید. اما اگر شما اهدافی که به روشنی تعریف نشده، داشته باشید، ممکن است خودتان را به سمت یک هدف مبهم و یا تغییر هدف بکشانید. تعریف یک هدف می تواند از هدر رفت زمان یا انرژی جلوگیری کند و می تواند شما را به اهدافتان نزدیک کند. 

به عنوان مثال، یک کارمند ممکن است احساس کند که شروع یک انتساب مبهم است که هیچ ساختار یا دستورالعمل روشنی ندارد. اما کارکنان وقتی اهداف و بازخورد مشخصی را ارائه دهند، انگیزه بیشتری برای کار دارند.

مثال هایی از اهداف مبهم و کلی عبارتند از: "من می خواهم خوشحال باشم"، "من می خواهم موفق باشم" و "من می خواهم یک شخص خوب باشم".

2.    هنگام تعریف شرایط، خاص باشید

این برای درک آنچه در حال تلاش برای رسیدن به آن هستید حیاتی است. تعاریف شما باید واضح و مشخص باشد. به عنوان مثال: اگر شما بگویید که می خواهید به موفقیت برسید، باید تعریف کنید که موفقیت برای شما چه معنایی دارد. در حالی که معنای موفقیت برای برخی افراد ممکن است به معنی پول زیاد باشد، دیگران ممکن است آن را به معنی فرزندان سالم و با اعتماد به نفس در نظر بگیرند. تعریف شرایط و اهداف عمومی به شما کمک می کند تا اهدافتان مشخص شده و قابل دسترس تر باشند. به عنوان مثال، اگر موفقیت را به معنای موفقیت حرفه ای بدانید، می توانید اهداف خود را بصورت حرفه ای بیان کنید. 

3.    فکر کنید که آیا واقعا به این اهداف نیاز دارید

این کاملا مسئله طبیعی است که فکر کنید چیزی را می خواهید بدون اینکه از خود بپرسید چرا آن را می خواهید. اما، گاهی اوقات ممکن است به این نتیجه برسید که این اهداف در واقع منطبق با رویاها و خواسته های شما در زندگی نیست. یک مثال خوب از این اصل، از تصورات و ایده های اجتماعی نشات می گیرد. بسیاری از کودکان ممکن است بگویند که وقتی به بلوغ رسیدند، پزشک یا آتش نشان می شوند، اما واقعا معنی آن را نمی دانند یا زمانی متوجه می شوند که اهدافشان تغییر کرده است. 

از خودتان بپرسید که آیا اهداف شما تحت تأثیر افراد و شرایطی که در اطراف شما است بوجود آمده؟ نمونه ای از این شرایط می توان به انتظارات والدین یا فشار اجتماعی  دیگران یا رسانه ها اشاره کرد.

اهداف شما باید کاری باشد که برای خودتان انجام می دهید نه دیگران.

4.    دلایل خود را بسنجید

آیا تلاش می کنید که چیزی بدست آورید یا کاری انجام دهید تا به فرد یا افرادی ثابت کنید که اشتباه می کنند؟ در حالی که دلایل درستی یک کار ممکن است برای افراد مختلف متفاوت باشد. اگر در جهت رسیدن به خواسته های خود قدم برندارید قطعا احساس یاس و نا امیدی و در نهایت پوچی خواهید کرد. 

همچنین اگر انگیزه شما بدرستی مشخص نباشد، ممکن است زمان بیشتری را برای رسیدن به اهداف و یا احساس برآورده شدن آن صرف کنید.

نحوه صحیح نوشتن اهداف

 

1.    اهداف خود را تصویر سازی کنید

خیلی سریع ظرف 15 ثانیه اهداف خود را تصور کنید و بنویسید و نگرانی از بابت منظم نوشتن و به ترتیب نوشتن آنها نداشته باشید. فقط مطمئن شوید که این اهداف و رویاها با هویت و ارزش های شما سازگار است. اگر در این مرحله مانده اید، می توانید با استفاده از سر تیترهای زیر تمرین کنید:

  • یک آینده ی ایده آل تصور کنید.
  • به خصوصیاتی که در دیگران تحسین می کنید فکر کنید.
  • کارهایی که می توانید بهتر انجام دهید را مرور کنید.
  • به کارهایی که میخواهید در آنها بیشتر بیاموزید و رشد کنید، فکر کنید.
  • چه عادت هایی را می خواهید بهبود دهید.

2.    اهداف خود را به مراحل مشخص و کوچکتری بشکنید

هنگامی که رویاها و آرمان های آینده خود را پیدا کردید، چند هدف مشخص که در رسیدن به آنها کمک می کند را انتخاب کنید. دقت داشته باشید که هنگام توصیف این اهداف، آنها را به طور مشخص و واضح بیان کنید. اگر هدف شما بزرگ یا بلند مدت باشد، آن را به اهداف یا مراحل کوچکتر تقسیم کنید. 

از این مراحل یا اهداف کوچک به عنوان یک استراتژی برای دستیابی به رویاها و ایده های آینده استفاده کنید. 

به عنوان مثال: "می خواهم در سن 50 سالگی یک دونده ی خوب باشم" این هدف مبهم است و ممکن است بسته به سن فعلی شما بلند مدت نیز باشد. این هدف را می توانید به این صورت بنویسید: "من در حال تمرین برای یک نیمه ماراتون هستم، من در طول یکسال توانستم یک نیمه ماراتون را طی کنم و در طول 5 سال تمرین یک ماراتون کامل را طی کرده ام."

3.    اهداف خود را اولویت بندی کنید

به اهداف خود نگاه کنید و تصمیم بگیرید که کدام مهمتر یا مطلوب تر است. به چگونگی دست یابی به هر هدف فکر کنید. از این لحاظ که چقدر طول می کشد و چه کارهایی در جهت دستیابی به آن در زندگی تان تاثیر می گذارد. شما همچنین باید از خودتان بپرسید که چرا شما به یک هدف بیشتر از دیگری اهمیت می دهید. اطمینان حاصل کنید که اهدافتان با یکدیگر تداخل نداشته باشند. 

رتبه بندی اهداف می تواند ایجاد انگیزه کند و امکان برنامه ریزی به شما بدهد و شما را به سمت آنها بکشاند. همچنین کمک می کند بهتر آنها را تصویرسازی کنید و مزایای بالقوه آن را درک کنید. 

4.    تعیین معیارها و تاریخ رسیدن به آنها

مسیر پیشرفت خود را با تنظیم معیارهای کوچکتر و تاریخی برای دستیابی به آنها مشخص کنید. رسیدن به این اهداف کوچک به شما حس موفقیت میدهد و در عین حال انگیزه ی شما را نیز بالا می برد. 

به عنوان مثال اگر می خواهید یک نیمه مارتون را در یک سال آینده طی کنید به خودتان یک مهلت 6 ماهه آموزش بدهید. رسیدن به ماه ششم می تواند در شما ایجاد انگیزه کند. اگر بعد از مدتی متوجه شدید که نیاز به زمان بیشتری دارید این فرصت را به خود بدهید. 

سعی کنید از یک تقویم به عنوان یک نشانه بصری برای متعهد بودن به اهداف خود و جدول زمانی که برای خود تعیین کرده اید، استفاده کنید.

5.    از تکنیک S.M.A.R.T استفاده کنید

Smart در زبان انگلیسی به معنای هوشمند است. این یک نوع تکنیک برای مشخص کردن و رسیدن به هدف است. نگاهی به هر یک از اهداف خود داشته باشید و مشخص کنید که هدفتان مشخص (S)، قابل اندازه گیری (M)، قابل دستیابی (A)، مرتبط یا واقع گرایانه (R) و در مدت زمان محدود یا داشتن مهلت دستیابی (T) باشند. 

به عنوان مثال، در اینجا می توانید یک هدف مبهم، مانند "من می خواهم یک شخص سالم ترباشم " را با استفاده از S.M.A.R.T به شکل تعریف کنید:

مشخص: "من می خواهم سلامتی خود را با کاهش وزن بهبود دهم."

قابل اندازه گیری: "من می خواهم با کاهش 10 کیلویی وزنم، سلامتی خود را بهبود دهم."

قابل دستیابی: وزنی که برای کاهش انتخاب می کنید باید قابل دسترس باشد.

مرتبط / واقع بینانه: به خودتان یادآوری کنید که از دست دادن 20 کیلو انرژی بیشتری از شما می گیرد و درصد شکست در رسیدن به آن بیشتر است و واقع بینانه انتخاب کنید.

محدودیت زمانی: "من می خواهم سلامتی خود را با از دست دادن 10 کیلو تا سال آینده و میانگین 1.6 کیلو در ماه بهبود دهم."

 

به یاد داشته باشید که شما این کار را برای فرد دیگری انجام نمی دهید و صرفا به منظور برطرف کردن نیازهای خود به دنبال ایجاد هدف در زندگی خود هستید.

 



+ 7
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

logo-samandehi

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت اطلاع نیوز می باشد . هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.