۰
۰
نسخه چاپی

مهدی موسوی کیست؟

مصاحبه با «مهدی موسوی» نویسنده و پژوهشگر علوم ورزشی
مصاحبه با «مهدی موسوی» نویسنده و پژوهشگر علوم ورزشی
مهدی موسوی زادهٔ ۳ فروردین ۱۳۶۱ در مشهد، محقق و نویسندهٔ علوم ورزشی است که در سال ۱۳۸۷ کتاب: اصول علمی و تخصصی زیبایی اندام و بدنسازی از وی به چاپ رسیده‌است. این اثر دوهزار صفحه ای، نخستین اثر مدون و منطبق بر اصول علمی پیرامون رشته ورزشی بدنسازی در ایران است.
به گزارش اطلاع نیوز

مهدی موسوی زادهٔ ۳ فروردین ۱۳۶۱ در مشهد، محقق و نویسندهٔ علوم ورزشی است که در سال ۱۳۸۷ کتاب: اصول علمی و تخصصی زیبایی اندام و بدنسازی از وی به چاپ رسیده‌است. این اثر دوهزار صفحه ای، نخستین اثر مدون و منطبق بر اصول علمی پیرامون رشته ورزشی بدنسازی در ایران است.

وی کارشناس ارشد رشتهٔ فیزیولوژی ورزشی کاربردی است و مدتی در هیئت بدنسازی مؤسسهٔ تربیت بدنی آستان قدس رضوی مسئول کمیتهٔ آموزش پژوهش و برنامه‌ریزی بوده است. در سالهای گذشته، زمانیکه قدری جوانتر بوده در رشتهٔ بدنسازی و رشتهٔ رزمی جوجیتسو، قهرمانی استان خراسان رضوی را داشته‌است. وی به دلیل مخالفت شدید با مصرف داروها و مکملهای ورزشی شهرت عام و خاص دارد و مصاحبه‌های فراوانی در مورد منع مصرف این مواد داشته‌است. مهدی موسوی علاوه بر فعالیت در زمینهٔ ورزشی در فضای مجازی نیز فعالیت گسترده‌ای دارد و یکی از کاربران پرکار دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیای فارسی است.

وی از نسل نوادگان پسری «آیت‌الله العظمی سید ابوطالب حسینی (طاب ثراه)» (مشهور به مجتهد قاینی 1230-1293 ه.ق.) از مراجع عالیقدر شیعه است.

بر آن شدیم تا پای صحبت وی پیرامون زندگی شخصی و علمی اش بنشینیم تا وی را بیشتر بشناسیم.

www.etelanews.com

 

پس از سلام و تبریک هفتهٔ پژوهش خدمت شما، راجع به خودتان بگویید، چه شد که کتاب نوشتید؟

سلام عرض می‌کنم من از سال ۱۳۸۰ مورد مشاوره و سؤال مربیان و ورزشکاران قرار می‌گرفتم همین دوستان به من پیشنهاد دادند که مشاوره‌ها و راهنمایی‌ها را در قالب یک کتاب تدوین کنم، من در سال ۱۳۸۲ این مسئله را پیگیری کردم و در سال ۱۳۸۷پس از گذشت پنج سال تلاش، کتاب اصول علمی و تخصصی زیبایی اندام وبدنسازی را در ۱۹۶۴ صفحه و سه جلد منتشر کردم، آقای منوچهر ایمانی صاحب انتشارات سخن گستر پشتیبان مالی این اثر بودند و من معتقدم نقش به سزایی را به عهده گرفتند و به من که در آنروزها جوانی بیش نبودم این جسارت را دادند که دست به قلم شوم.

عجب، در واقع شما ده سال پیش کتابی دوهزار صفحه ای پیرامون رشتهٔ بدنسازی نوشته‌اید، واکنشها به این کتاب شما چه بود؟

در کل بایستی بگویم که تاکنون واکنش منفی دریافت نکرده‌ام و هنوز هم با وجود گذشت ده سال ازتاریخ انتشار باز هم افرادی اعم از دانشگاهی و غیر دانشگاهی با تعریف و تمجیدی که از اثر به عمل می‌آورند، لطفشان را نسبت به من نشان می‌دهند، البته از نظر خود من اثر کاستیهایی دارد که امیدوارم در ویراست دوم آنها را برطرف کنم. در طول این ده سال دیده‌ام که برخی از دوستان و اشخاص خلاصه ای از کتاب را منتشر کرده‌اند که باعث خوشحالی من شده‌است، زیرا معتقدم مسئلهٔ اصلی آگاهی رسانی و علم و دانشِ آزاد است و اینکه نامی از گوینده در میان باشد یا نباشد یک مسئلهٔ فرعی است.

www.etelanews.com

 

در مورد دانشِ آزاد صحبت کردید، شما در دانشنامهٔ آزاد ویکی‌پدیا نیز فعالید، کمی پیرامون آن به ما بگویید.

بله تقریباً دوازده سال است که در ویکی‌پدیای فارسی فعالیت می‌کنم که کمیت و کیفیت این فعالیت در طی این سالها فراز و نشیب بسیاری داشته‌است، آقای محسن سالک که تنها کاربر فارسی دارای درجهٔ استوارد (ویکیبد) هستند در این زمینه حق بزرگی به گردن من دارند در سالهای اخیر که فعالیت من چند ده برابر شده‌است، عامل و محرک آن جناب سالک هستند. چیزی که در فضای ویکی‌پدیا می‌پسندم نظارت همه‌جانبه توسط کاربران متخصص و داوطلبیست که هرکدام برای پیشبرد اهداف دانشنامه در این فضای مجازی گرد هم آمده‌اند و نوشتن و وقت گذراندن در ویکی‌پدیا را بر تلگرام، اینستاگرام و امثالهم ترجیح داده‌اند.

در جنبه‌های علمی و ورزشی که در آنها موفقیت به دست آورده‌اید، آیا اساتیدی نیز داشته‌اید؟ آیا ممکنست در مورد آنها برایمان بگویید؟

به قول مولوی هیچ‌کس در نزد خود چیزی نشد/ هیچ آهن خنجر تیزی نشد، صد البته که من نیز در زمینه‌های مختلف اساتید بسیاری داشته‌ام، نخستین استاد من پدرم بود که با پیگیری فراوان از همان اوان کودکی مرا با ادبیات و نویسندگی آشنا کرد، در کلاس اول خواندن قرآن را به من آموخت، در کلاس دوم ابتدایی شاهنامه، سوم حافظ، چهارم کلیات سعدی، پنجم مثنوی و همینگونه این روند ادامه داشت، مادر مرحومم نیز بسیار در این زمینه به من یاری می‌دادند و مشوقم بودند، نخستین کسی که در سال ۱۳۷۳ مرا به باشگاه بدنسازی آقای محسن عباسپور (اطلس) فرستاد مادرم بود، همچنین ایشان در همان سال۷۳ مرا به روزنامهٔ همشهری بردند و از آقای میرزایی که نمایندهٔ همشهری در مشهد بودند خواستند تا به من کار بدون حقوقی بدهند تا با کارهای خبری و فرهنگی بیشتر آشنا شوم و پس از مدتی خبرنگار افتخاری آفتابگردان (ضمیمه روزنامه همشهری) شدم، به واسطهٔ برادر بزرگترم رضا با روزنامهٔ توس به مدیر مسئولی آقای جوادی حصار آشنا شدم و به آنجا نیز سر می‌زدم و در شب شعرهایی که در آنجا برگزار می‌شد حضور می‌یافتم. سال ۱۳۷۸ در بدنسازی بین بزرگسالان به مقام سومی استان خراسان دست یافتم، این مسئله زمینه‌ساز آشنایی من با آقای سهراب سرابی شد و با پسر ایشان به باشگاه آقای علی تبریزی می‌رفتم این دوران نقطهٔ عطف زندگی ورزشی من بود زیرا آقای علی تبریزی با تشویق فراوان از فعالیتهای علمی-ورزشی من حمایت کردند و هنوز که هنوز است پس از دو دهه درب تمام باشگاه‌های ایشان و برادرانشان همواره به رویم باز بوده‌است و به شایسته‌ترین نحو ممکن از بنده پذیرایی کرده‌اند. من در بدنسازی مربی نداشته‌ام بلکه بیشتر بزرگانی نظیر علی تبریزی، حسن تبریزی، محسن عباسپور، سهراب سرابی و سامان سرابی حامی من بوده‌اند و در زمینه‌های ورزشی و پژوهشی با دید مثبت و دوستانه همواره مرا تشویق کرده‌اند. در بین اقوام نزدیک نیز پیشرفتم را مدیون آقای محمود گلرخی هستم که در همۀ زمینه ها همواره از من حمایت داشته اند. در سالهای اخیر جناب مهندس بهرام نکاحی نیز بسیار به من لطف داشتند و مرا به عنوان مسئول کمیتهٔ آموزش پژوهش و برنامه‌ریزی هیئت بدنسازی آستان قدس منصوب کردند که چیزی حدود کمتر از یکسال در این سمت افتخار خدمت به جامعهٔ ورزش را داشتم. در زمینه ورزش رزمی نیز استاد محمدرضا زیبایی، استاد شیبانی، شیهان پیله‌ور، شیهان خلیل غفوریان، شیهان خواجوی و شیهان سیدحسن یحیوی اساتید بنده بوده‌اند.

www.etelanews.com

 

از اساتید دانشگاهی و علمی خود برایمان بگویید.

آقای دکتر یثربی، سرکار خانم دکتر یزدانیان و آقای دکتر حجازی اساتید و بزرگوارانی هستند که در این زمینه به گردن بنده حق دارند. در زمینه علوم ترجمه و زبانشناسی آقای دکتر امیر خروشی نقش شایانی در نگرش علمی بنده داشته‌اند.

پیرامون تحصیلات خود توضیح می دهید؟

من در هنرستان فنی شهید بهشتی مشهد علوم رایانه خواندم، در موسسه آموزشی سبحان به مدیریت مهندس رنجبری تحصیلات رایانه را تا مقطع کاردانی ادامه دادم، سپس تغییر رشته داده و علوم تجربی خواندم و مدرک پیش دانشگاهی علوم تجربی را گرفتم، در دانشگاه علمی کاربردی اقتصاد و سرمایه گذاری خوانده ام. در مقطع کارشناسی در رشتۀ مطالعات ترجمه (Translation Studies) از دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) فارغ التحصیل شده ام، مدرک آکسرت را در همین رشته از موسسۀ آموزشی آکسفورد دریافت کرده ام و کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی کاربردی را در دانشگاه سناباد ادامه داده‌ام.

 آیا درست است که در جریان المپیک آسیایی 2006 دوحه، شما از حمل کنندگان مشعل المپیک در ایران بوده اید؟

بله در جریان حضور تیم (Doha 2006Torch Relay) در مشهد بنده از طریق آقایان راد و جواهری برای شرکت در این جریان دعوت شدم و افتخار همراهی تیم حامل مشعل از حرم امام رضا (ع) تا آرمگاه فردوسی را داشتم.

www.etelanews.com

 

لطفاً دیدگاهتان را پیرامون پیشرفت علمی بدنسازی و پرورش اندام برایمان بگویید؟

در سالهای اخیر گامهای خوبی برداشته شده هم از طرف رسانه‌ها و هم از طرف فدراسیون پرورش اندام لکن باید به عنوان دیدگاه انتقادی به کیفیت این پیشرفت (اگر بتوان نام پیشرفت بر آن نهاد) نیز بپردازیم. در کل حرکتهایی از جانب فدراسیون و نهادهای مجری تربیت بدنی انجام شده‌است ولی کیفیت آنها از نظر من بشدت زیر سؤال است.

از دیدگاه انتقادی گفتید، شما به عنوان پژوهشگر پیشکسوت در این رشته چه انتقادی به روند فعلی فدراسیون دارید؟

فدراسیون بدنسازی و در نگاهی کلانتر سازمان ورزش و جوانان بیشتر به دنبال پیشرفت اسمی و نمایشی در این زمینه هستند، یعنی اگر همین حرف من را به مسئولینشان بگویید، در جواب خواهند گفت ما ایکس تعداد مقالهٔ علمی داشته‌ایم یا این تعداد مربی را آموزش داده‌ایم تا مدرک مربیگری گرفته‌اند و غیره… اما از نظر من اینها توجیه هستند، مربیانی که فدراسیون و سازمان ورزش به تعداد آنها مباهات می‌کنند در عمل فاقد کمترین صلاحیت علمی هستند، بسیاری از آنها، بازهم احتیاط می‌کنم و نمی‌گویم همهٔ آنها، در باشگاه‌ها در حال تجویز داروهای مضر و خطرناک به مردم و جوانان هستند، آنهم با اخذ هزینه‌های گزاف و بدون کمترین آگاهی نسبت به جنایتی که در حال انجام آن هستند. اگر از آنها نحوهٔ تنظیم برنامهٔ ورزشی برای یک فرد سالمند، یک فرد نوجوان، یک زن باردار یا شیرده را بپرسید نمی‌توانند با یک استدلال علمی روند و پروسهٔ برنامه‌ریزی را مشخص کنند، در واقع آنچه می‌شناسند تجویز دارو و مکمل و اخذ وجه گزاف است ولاغیر. من نمی‌گویم خروجی بخش آموزش فدراسیون باید صفر باشد، یا نمی‌گویم حکم مربیگری صادر نکنند، حرف من اینست که نباید به هرکسی صلاحیت داد تا با سلامت مردم بازی کند.

بسیار خوب، چاره چیست؟ آیا شما راهکاری هم برای این مسئله دارید؟

راهکاری که به درد فدراسیون بخورد یا به درد جامعه؟

برای هردو بگویید.

برای فدراسیون ارائهٔ راهکار سخت است، زیرا این مسئله با منافع مالی بسیاری گره خورده‌است و هرگونه تغییر شرایط با پاسخ کوبنده از جانب ایشان روبرو می‌شود، در مورد مردم و جامعه نیز به نظر من بر تمامی تحصیلکردگان و پژوهشگران با شرف و با وجدان، بر تمامی پزشکان باشرف وظیفه است که با تمام توان در برابر فروش دارو و دوپینگ در ورزش حرفه ای ایستادگی کرده و آگاهی رسانی کنند. در رابطه با دارو و دوپینگ ناگفته‌ها و اسرار پشت پرده بسیار است، دستهایی پنهانی از باندهای سیاسی و اقتصادی و… در کار هستند تا دوپینگ هر چه بیشتر و بیشتر اشاعه یابد. امروزه تقریباً ورزشی نیست که دارو و دوپینگ در قهرمانی آن نقشی نداشته باشد و سهم ورزشهای سنگین در این بین از همه بیشتر است. از نقش خانواده نیز نباید غافل بود، اما خانواده در مرحلهٔ دوم قرار دارد، زیرا باید آگاهی و خبر در جامعه پخش بشود تا خانواده‌ها نیز از آن برخوردار شوند. برای تبیین بیشتر این مسئله مثالی می‌آورم: در اواخر دههٔ هشتاد در اروپا و آمریکا هورمون رشد به عنوان هورمون جوانی بین ورزشکاران اشاعهٔ شدیدی یافت، اما پس از مدتی به عوارض سرطانزا بودن و ارتباط آن با تومور مغزی پی بردند و این باعث شد که امروزه به آن هورمون سرطان نیز می‌گویند.

مصاحبه‌هایی از شما در مخالفت با ورزش حرفه ای خوانده‌ایم، چرا اینقدر با ورزش حرفه ای مخالفت دارید؟

به نظر من در مقولهٔ ورزش حرفه ای چون جنبهٔ رقابت و رو کم کردن به شدت برجسته می‌شود، آسیبهایی نیز پدید می‌آیند. آسیبهایی در بُعد جسمانی و روانی که متأسفانه این مسئله برای نسل جوان به صورت الگو در می‌آید و این معضلی است که به راحتی نمی‌توان بر آن فائق آمد.

ممکن است بیشتر توضیح دهید، وقتی احتمال آسیب با ابعاد جسمانی و روانی وجود دارد چرا این مسئله اساساً وجود دارد؟

بله. دلیلش، دلیل فرهنگی است. گالیله زمانی که مورد انتقاد شاگردان و دوستانش قرار گرفت و آن‌ها از نداشتن قهرمان بسیار اندوهناک بودند، گفت: بیچاره ملتی که نیاز به قهرمان دارد. در کشور ما و حتی دنیا، دانشمندان و مفاخر بسیاری هستند، خوارزمی، ابن سینا، پروفسور حسابی و… چرا کسی این بزرگان را الگو قرار نمی‌دهد و حتی در برخی موارد اسم دانشمندان مطرح خود را به خاطر ندارند. تا به حال فکر کرده‌اید آیا در دنیا کریستین رونالدو معروف‌تر است یا دانشمند فیزیک‌دانی که جایزه نوبل را از آن خود کرده؟ و چرا؟ این‌ها ریشه در همزادپنداری انسان دارد و غریزه خشم و تهاجم‌طلبی انسان با ورزش حرفه‌ای و حتی تماشای ورزش‌های هیجانی ارضا می‌شود. تا به‌حال از خود پرسیده‌اید چرا ورزش کوهنوردی را در تلویزیون نمایش نمی‌دهند در حالی‌که سالم‌ترین ورزش است و چرا همه فوتبال می‌بینند و آن فوتبالی که بیشتر خشونت و حاشیه دارد را بیشتر نگاه می‌کنند؟ این به نهاد و غریزه و برتری‌جویی او بر می‌گردد؛ و این مشکلی است که ما را به‌سمتی رهنمون می‌کند که چرا دوپینگ؟ چون فردی که ورزش حرفه‌ای را انجام می‌دهد، به‌عنوان الگوی جامعه به‌خصوص جوانان مطرح می‌شود. آن فرد نمی‌تواند تحمل بکند که شخص دیگری با اختلاف چند ثانیه، چند متر یا چند گرم از او بالاتر باشد؛ بنابراین، کاری می‌کند که این کمبود جبران شود و نفر پایینی هم همین کار را می‌کند. کشورها هم همین کار را می‌کنند. ابرقدرت‌ها همین کار را می‌کنند، چون باید نمایش قدرت بدهند.

تعریف دوپینگ از نظر شما چیست؟

دوپینگ چیزی است که بتواند قابلیت‌های فرد را در میان‌مدت یا درازمدت به سطحی فراتر از سطح وراثتی‌اش تبدیل کند و ریشه بسیار طولانی دارد که ابتدا از مواد طبیعی شروع شد مثل قهوه و افرادی بودند که در رقابت‌های المپ در یونان از قهوه یا عصاره‌های بنگ و تریاک استفاده می‌کردند تا قابلیت‌های فردی‌شان را فراتر از حد طبیعی بروز دهند.

تفاوت بین مصرف مکمل و انجام دوپینگ در چیست؟

ببینید مکمل در تعریف پزشکی‌اش ماده‌ای است که قابل خوردن است و ارزش غذایی دارد و بنا به ضروریات زندگی یک فرد به رژیم غذایی او افزدوه می‌شود. باید بگویم مکمل برای فردی که به باشگاه می‌رود، ضرورت ندارد. کما این‌که ما می‌بینیم در اروپا افراد زیادی به باشگاه می‌روند، ورزش می‌کنند اما این همه افراد که حرفه ای باشند، وجود ندارد. دقیقاً عکس چیزی که در ایران بسیار شایع است. علتش هم این است که استفاده از مکمل‌های غذایی و بدنسازی دستورالعمل و قانون دارد. این را نیز باید بگویم فردی که ورزش حرفه‌ای می‌کند، بدون برو برگرد، محکوم است که از ترکیبات نیروزای غیرمجاز استفاده کند.

یعنی همه شخصیت‌ها و قهرمانان بین‌المللی که می‌شناسیم از ترکیبات نیروزا استفاده می‌کنند؟

بله همه افرادی که می‌شناسیم همه و همه، در هر رشته‌ای که باشند.

اگر اینطور باشد پس نهادهای بین‌المللی مبارزه با سو مصرف مواد نیروزا چه می‌کنند؟

وقتی در یک المپیک که قریب به ۱۱۰۰۰ شرکت‌کننده دارد وادا قدرت این را ندارد که از همه تست خون، ادرار و غیره بگیرد نه از لحاظ زمانی و نه از لحاظ مالی. کاری که وادا انجام می‌دهد این است که به‌صورت رندوم یا مشکوک‌شدن به رشته یا رسته‌ای خاص و افرادی که حائز رتبه شدند، تست دوپینگ گرفته می‌شود و در صورت مثبت‌بودن، فقط مقام‌ها جابجا می‌شود. موضوع تا جایی حساس می‌شود که آقای ساماراش رئیس اسبق وادا پیشنهادی داد مبنی بر این‌که در خلال زمان دو المپیک به‌صورت رندوم از ورزشکاران تست دوپینگ گرفته شود. ایشان بر اثر فشارهای بی‌امان مجبور به استفعا شد. به او اتهام زدند که با این کار به حریم خصوصی ورزشکاران وارد می‌شوی و این کار تجاوز به حریم خصوصی ورزشکار است.

شما مدتی در موسسه تربیت بدنی آستان قدس عهده دار مسئولیت کمیته آموزش بوده اید، از این تجربه برایمان بگویید.

آقای دکتر هاشمی جواهری و آقای مهندس نکاحی نسبت به بنده لطف داشتند و با توجه به سوابق علمی – ورزشی بنده این مسئولیت را به من واگذار کردند. تجربۀ بسیار خوبی بود و آنچه که پیش از این نسبت به آن شک داشتم برایم تبدیل به یقین شد.

کمی واضحتر در مورد این شک و یقین توضیح می دهید؟

فهمیدم که حتی با داشتن یک سمت اجرایی هم نمی توان یک تنه به جنگ اشتباهات و ایرادها رفت و آنها را اصلاح کرد، آقای مهندس نکاحی و آقای دکتر جواهری با قصد تغییر در ساختار مربیگری و آموزش در مجموعۀ ورزشی آستان قدس این سمت را به بنده پیشنهاد دادند اما بدنۀ اجرایی کار که در اختیار بنده بود بشدت فشل و ناکارآمد بود به نحوی که باید کل تیم اجرایی تعویض می شد لذا بنده ترجیح دادم از این سمت کناره گیری کنم.

 آیا فعالیت یا گرایش سیاسی خاصی دارید؟

من در کل معتقد به اصول در کنار اصلاحات لازم و تدریجی هستم، نه مصر بر اصولگرایی هستم و نه پیرو بی چون و چرای اصلاحات. در زندگی شخصی و عرصه علمی نیز سعی کرده ام بر همین مدار میانه روی عمل کنم.

پس اعتدالگرا هستید؟

اگرچه دلبستگی زیادی به آن دارم اما نه، اعتدالگرا نیستم، اصولا معتقدم باید خوبیها را دید و از بدیها و تندرویها احتراز کرد.

برای حسن ختام این گفتگو کمی در مورد سرودن شعر برای مستند شرقی به کارگردانی آقای مسعود طاهری، برایمان توضیح دهید.

مستند شرقی دربارۀ زندگی و آثار پروفسور توشیهیکو ایزوتسو فیلسوف و اسلامشناس ژاپنی است که در جریان تولید آن آقای محمد حقگو و آقای روزبه آذر از من خواستند تا شعری کوتاه به زبان انگلیسی برای متن مستند بسرایم و من نیز اطاعت امر کردم که خوشبختانه خوب از کار درآمد.

www.etelanews.com

 

با تشکر از جناب موسوی در انتهای گفتگو شعر (Nothingness) از سروده های ایشان را می آوریم:

Our mind is a brightness tree.

 Our heart could be free.

With austrity we can take this ability

That prevented against patination

Just doing meditation

But throw away these things

And just be do one more thing

Filling everything by emptiness

Patination couldn’t take nothingness

ذهن ما یک درخت بیداریست

قلبمان میتواند آزاد باشد

با ریاضت به این توانایی دست می‌یابیم

که از زنگار مصون مانیم

فقط با مراقبه…

اما این حرفها را به دور انداز

و تنها یک کار انجام بده

همه چیز را با پوچی مملو ساز

زنگار بر هیچ نمی‌تواند فایق آید



+ 0
مخالفم - 0
منبع: http://www.tanineqayenat.ir/post/13843
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

logo-samandehi

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت اطلاع نیوز می باشد . هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.