۲
۰
نسخه چاپی

بیوگرافی هادی عامل گزارشگر مطرح کشتی ایران

بیوگرافی هادی عامل گزارشگر مطرح کشتی ایران
وی متولد سال 1334 در شهر مشهد است. مادرش اهل نیشابور و پدرش اهل زابل است که به دلیل مشکلات زیست محیطی این منطقه به شهر مشهد مهاجرت کردند.
به گزارش اطلاع نیوز

این گزارشگر خوش صدا در ابتدا کشتی گیر بوده است اما طی یک آسیب دیدگی از ناحیه کتف سمت راست دیگر قادر به بازی نبوده و به مربی گری روی آورده و یک مدت کوتاهی هم داور مسابقات کشتی و در نهایت به گزارشگری کشتی روی آورده است.

اعضای خانواده وی در حال حاضر یک دختر و دو پسر که در شهر مشهد ساکن هستند و در مقابل پایتخت نشینی مقاومت میکنند. خود او در این باره میکوید حتی اگر همیشه در سفر باشم دوست دارم خانوادم آنجایی که راحت ترند زندگی کنند و آنها در شهر مشهد خوشحال ترند.

افشین عامل یکی از پسرانش رشته کشتی را دنبال کرده و موفق به کسب عنوان قهرمانی جوانان کشور بشود اما او نیز کتفش آسیب دید و از ادامه این رشته ورزشی بازماند.

وی بازنشسته آموزش و پرورش است و در دوران کاری خود معلم ورزش بوده است.

در اینجا مصاحبه ای اختصاصی از هادی عامل گزارشگر مطرح ایران را با هم میخوانیم:

آقای عامل کلمه ی چغر یعنی چه؟

چغر به معنی بد بدن در واقع چغر و بد بدن کشتی گیرهایی هستند که به راحتی امتیاز نمی دهند و خیلی سختکوش هستند.

این کلمات و اصطلاحات را از کجا می آورید؟ خودتان می سازید؟

اصطلاح چغر یا بد بدن در ادبیات کشتی هستند ولی یکسری اصطلاحات نیست. مثلا اینکه مثل ماهی از دستش فرار می کند، پلنگ جویبار، مار زخمی، رمز و راز پیروزی، راه پرواز به سمت قله قهرمانی، بنا آقای خاص کشتی ایران، معمار کشتی ایران، سالن را به غمکده ای برای ما تبدیل می کند، غمخانه، غوغاکده یا کشتی بلد یکی از تکیه کلام های قدیمم بود. خیلی واژه ها زیاد هستند.

من دوست ندارم که یکنواخت گزارش کنم و تکرار داشته باشم. نمی توان از یک واژه خیلی استفاده کرد. گزارش باید روح و تنوع داشته باشد. بیننده و شنونده باید بپسندد. نباید مثل یک جاده مستقیم خسته کننده باشد.

آیا از قبل به این اصطلاحات فکر میکنید یا در حین بازی به ذهنتان خطور میکند؟

خیلی وقت ها هست که کلماتی همان لحظه به ذهنم می رسند. مثلا همین دفعه وقتی پای رضا یزدانی ضرب خورد، واقعا آسیب دیده بود، بعد که بلند شد گفتم رضا یزدانی مثل آرش جان خودش را در کمان گذاشته و مدال طلای المپیک را نشانه گرفته. بعضی ها مثل این است در همان لحظه به ذهنم می رسد. یکبار برای دبیر هم این را گفته بودم. همه اینها بیشتر یک «حس» است. گزارشگری همه اش بیان تکنیکی نیست، بیان احساس هم دارد.

آخر ما تمام اصطلاحاتی که از کشتی بلدیم را به نوعی از شما یاد گرفته ایم. از چغر، بدبدن و ... اصلا اسم های فنونی که می گویید، مختص ایران است یا در همه دنیا وجود دارد؟

اینکه لطف شماست ولی در همه جای دنیا چنین اصطلاحاتی هست، فقط اسم هایش فرق می کند.

مثلا خارجی ها به «اشگل گربه» چه می گویند؟

انگلیسی اش را نمی دانم چه می گویند ولی در کشتی خودمان اشگل گربه، عقربک، مشک سقا و ... داریم. فن هایی هم داریم که اصلا اسم آنها را نمی گوییم. مثلا پنیرتوپون یا افلاط پیشرو.

اینها اصطلاحاتی است که خود کشتی گیرها گذاشته اند؟

نه، اینها اسم هایی است که از پدرانمان به ما ارث رسیده.

آخر اصطلاحی مثل «خورجین تکون» از کجا می آید؟

وقتی دو خم را می گیرند، حالت بدن مثل خورجین تکان دادن است، به خاطر همین این اسم را گذاشته اند.

پس چرا خیلی از این اصطلاحات را کمتر می شنویم؟

چون کمتر اجرایش می کنند. کشتی و گاردها عوض شده و زدن این فنون، سخت شده. فن هاغ خیلی تغییر کرده.

پس دلیلش این نیست که این فنون ایرانی است و ایرانی ها آنها را خیلی اجرا نمی کنند؟

نه، مقررات کشتی باعث شده که یکسری از فن ها عوض شود مثلا قبلا گاردها باز بود و کشتی گیرها خیلی راحت کشتی می گرفتند. الان گاردها بسته، سرعت ها زیاد و بدن ها آماده تر شده.

امسال از اصطلاح «آقا تختی» هم خیلی استفاده کردید.

من هیچ وقت نمی گویم زنده یاد تختی. آقا تختی خیلی آقا بوده و خیلی دوست دارمش.

اصلا «آقا تختی» را دیده بودید؟

بله، وقتی ده ساله بودم در مسابقات تیم ملی در سال 1965 ایشان را دیده بودم. از دور دیدم که کشتی می گرفتند، ولی آن رفتارها و تاریخچه و شخصیتش را خیلی پیگیر بودم.

پس به خاطر همین زیاد از اسمش نام می برید.

بله، ایشان تا الان پرافتخارترین کشتی گیر المپیک است. یک طلا دارد و دو نقره. سه مدال المپیک دارد و در چهار المپیک هم شرکت کرده. آخرین مسابقه را هم چهارم شد که نزدیک بود سوم شود. هم آقا بوده، هم پرافتخار.

پس ایشان از نظر کمیت اول است، نه از نظر کیفیت مدال.

در کشتی ایشان اول است. فقط آقای ساعی و رضازاده هستند که در رشته های دیگر دو طلا دارند. در مسابقات جهانی هم آقای موحد شش مدال دارد؛ پنج مدال جهانی، یک المپیک. آقا تختی هفت تا مدال دارد. از نظر تعداد هیچ کشتی گیری اندازه ایشان مدال ندارد.

اینطور که پیداست از گوش شکسته های کشتی هستید؟

بله. من از 15-14 سالگی کشتی می گرفتم. همان اوایل دست راستم از آرنج شکست. با همان دست شکسته تا نفر دوم کشور در جوانان و قهرمان آموزشگاه های کشور ادامه دادم. هم فرنگی گرفته ام، هم آزاد. چون برادرم در آن وزن کشتی آزاد می گرفت، بالاجبار به فرنگی رفتم ولی دستم آنقدر خراب شد که انگشت هایش از کار افتاد. بعدش از سال 57 نتوانستم ادامه بدهم و در آلمان جراحی اش کردم. مدتی هم داوری و مربیگری می کردم. بعدش اتفاقی به گزارشگری آمدم.

چه اتفاقی افتاد؟

سال 63 در مشهد مسابقات کشتی بود. یکی از گزارشگران فوتبال که دوست من هم شد، مسابقات کشتی قهرمانی کشور را خیلی پر اشتباه گزارش می کرد. من چون به کشتی تعصب داشتم، زنگ زدم به صدا و سیما گفتم یک گزارشگری بدهید که خوب باشد و این همه اشتباه نداشته باشد. آنها هم گفتند ما نداریم و می خواهیم از داوطلبانش امتحان بگیریم. صدای شما خوب است، بیایید امتحان بدهید. ما هم همین جوری رفتیم و امتحان دادیم و قبول شدیم.

کار گزارشگری را در همانجا شروع کردید؟

بله. چند سالی در مشهد کار می کردم، بعد سال 68 مسابقه ای بین آقای سلیمانی و توپچی بود که برای تهران به طور زنده و مستقیم پخش شد. بعد هم آقای جواد متقی (رئیس وقت ورزش صدا و سیما) من را در تهران خواست و من کارم را در پایتخت شروع کردم و ادامه دادم.

پس از سال 68 شما در خط تهران – مشهد کار می کنید؟

بله، مدام می روم و می آیم. گاهی در مسافرخانه می مانم، با اتوبوس و قطار در راهم. بلیت گیر نمی آید، گاهی 15 ساعت در فرودگاه معطل می شوم. مشکلاتی هست که نمی توانم به تهران بیایم. خانواده اذیت می شوند. گفتم که من اذیت بشوم اما آنها اذیت نشوند.

شغل اصلی خودتان چیست؟

من دبیر ورزش بودم و سال 85 بازنشست شدم. بعد از اینکه گزارش کشتی را شروع کردم، وقت زیادی برای مطالعه می خواستم و کار سنگین بود. به خاطر همین مجبور شدم کارم را کنار بگذارم و بچسبم به گزارش. دیگر از همان موقع یک روز و نصفی برای معلمی ورزش می رفتم.

اینطوری که بچه های کلاس هایتان باید از غیبت های شما خوشحال شده باشند!

نه، تابستان ها که بیکار و تعطیل بودیم. در طول سال هم یک روز و نصفی، فقط روزهای یکشنبه و دوشنبه درس می گرفتم. مسابقات هم معمولا پنج شنبه ها و جمعه ها بود و شنبه ها برمی گشتم. اگر هم در طول سال یکی دو بار مسابقاتی بود، یا مرخصی ورزشی می گرفتم یا کسی را به جای خودم می گذاشتم. هیچ وقت نه تاخیر داشتم، نه غیبت.

به نظرتان اگر کشتی می گرفتید به قهرمانی جهان می رسیدید؟!

خودم که فکر می کردم. آرزو که بر جوانان عیب نیست! من آن موقع برای قهرمان المپیک شدن کشتی می گرفتم.

سبک کشتی گرفتن خودتان به کدام یکی از کشتی گیران الان که ما می شناسیم، نزدیک بود؟

تقریبا در مایه های آقای دبیر بودم. آن موقع در وزن های 48 تا 62 کیلو کشتی گرفتم.

حالا که قهرمان نشدید به المپیک بروید، در چند المپیک به عنوان گزارشگر حضور داشتید؟

پنج تا، آتلانتا، سیدنی، آتن، پکن و لندن.

یعنی حداقل 20 سال است که کشتی های المپیک را با صدای شما می شنویم.

بله. در 40-30 مسابقه جهانی هم بوده ام. همه مسابقات جوانان و بزرگسالان را هم بوده ام. در آسیایی ها و تورهای بین المللی هم شرکت می کنم.

چرا فقط شما به مسابقات می روید؟ آقای اعتصامی نیستند.

اولا من المپیک آتلانتا را با هزینه خودم رفتم. سیدنی را هم همینطور. چه کسی با هزینه خودش می رود؟

چرا با هزینه خودتان؟ مگر برای گزارشگری مسابقات نرفتید؟

چرا ولی من را نبردند و با هزینه خودم رفتم. الان مسابقات جوانان جهان در راه است و قرار است با هزینه خودم بروم. پارسال جهانی مسکو هم همین طوری بود. خرج خیلی از این سفرها را خودم می دهم اما بعضی ها می گویند چرا فقط این عامل را می برند؟

چرا آقای اعتصامی را نمی برند؟ چون یادمان هست که در مسابقات جهانی تهران حضور همزمان شما شاهکار بود.

آقای اعتصامی مسابقات جهانی رومانی و مسابقات دیگری بودند. ایشان مربی هم هستند و بیشتر وقتشان را به این بحث معطوف می کنند. مربی تیم ملی بوده اند و بدنساز هم هستند. اینکه چرا من می روم و کس دیگری نمی رود دست من نیست و من نمی توانم درباره آنها چیزی بگویم. اینکه من از جیب خودم خرج می کنم به کسی مربوط نیست. مردم هم شاید من را دوست دارند.

به زبان خارجی مسلط هستید؟

مکالمه ام خیلی خوب است چون سفر زیاد می روم و مطالعه هم می کنم.

چرا گزارشگرانی را تربیت نمی کنند که در کنار شما تربیت شوند؟ سرمایه سازی کنند؟

الان هستند. آقایان اعتصامی، حسینی، پیرایرانی، میرزا شفیع، سوری و ... هم حضور دارند. کلا باید بگویم که کار کردن سخت است. ما همه زندگی مان را روی این کار گذاشته ایم. نه تفریح داریم، نه کار و بیزینسی.

یعنی می گویید جوان ها حاضر نیستند این کارها را بکنند؟

نه دیگر، الان برای ما، نه خانواده می توانند ما را ببینند نه خودمان می توانیم از وقتمان استفاده بهینه کنیم. ما پیگیر مسابقات هم هستیم. یکدفعه می رویم سنندج، مهاباد و ... در میدان بودن ما با آنها فرق می کند. همه اینها عواملی می شود که بیشتر دیده شوید ولی کدام جوان این کارها را می کند و حاضر می شود. این همه از زندگی اش بگذرد.

نمی ترسید که صدا و اصطلاحات تان تکراری شود؟

اگر روزی احساس کنم که مردم از گزارش های من لذت نمی برند حتما خودم با گزارشگری خداحافظی می کنم. این حرف خیلی برایم مهم است. اگر الان هم این همه سختی را تحمل می کنم و قید کلی از تفریحات و استراحتم را می زنم و وقتم را صرف می کنم، فقط به خاطر این است که دوست دارم مردم لذت ببرند. دوست دارم که با گزارش پیروزی هایمان مردم را شاد کنم. دوست دارم آن پهلوانی و قهرمانی را جلوه بدهم و غرور ملی مردم را بالا ببرم. به آنها روحیه بدهم و شادشان کنم. وقتی آنها شاد هستند من هم شادم. وقتی قهرمان ما می بازد، بیشتر از اینکه برای آن قهرمان و خودم ناراحت باشم، برای مردم ناراحتم.

این مساله به شدت در صدایتان هم معلوم است.

آره، چون ارتباط عاطفی خیلی زیادی با مردم دارم. عاشقانه آنها را دوست دارم و اگر تلاش بیشتری می کنم، برای راضی کردن آنهاست. اگر روزی احساس کنم که از صدا و گزارش من خسته شده اند، خیلی راحت می روم دنبال زندگی ام.

مگر می شود آدم عشقش را کنار بگذارد؟

اگر مردم بخواهند چرا نشود؟ دیگر گزارش نمی کنم و فقط به سالن ها می روم و تماشا می کنم.

بنا جایی گفته بودید کسی سراغ قیافه درب و داغون کشتی گیرها نمی آید چون آنها مثل فوتبالیست ها موهای ژل زده ندارند. اصلا شما با مقایسه فوتبال و کشتی موافق هستید؟

متاسفانه این نابرابری خیلی ضربه می زند. این ضربه به کشتی نیست، به همه رشته ها آسیب می رساند. باید تعریفی داشته باشد. حتی رسانه های ما هم همینجور هستند. مثلا اگر مجله ای 8 صفحه ورزشی دارد، بیاید بگوید دو صفحه منهای فوتبال. نمی گوییم فوتبال را حذف کنند چون فراورزشی است اما باید حساب و کتابی داشته باشد. دو دوتا می شود 4 تا. به زور پنج تا و شش تا هم می شود ولی دیگر 9 تا نمی شود. الان دو دوتای فوتبال ما شده 45 تا.

پس شما می گویید نباید همان پول فوتبال را بیاورند در کشتی اما نسبت این تفاوت را حفظ کنند.

اصلا بله اعتقاد من در همه جای دنیا فوتبال خودش درآمدزایی دارد. در فوتبال ما برعکس است. یک هزینه سنگینی را هم بر دوشت دولت گذاشته. این مساله را باید درست کرد.

راستی حرف فوتبال شد، شما چرا به این فکر نیفتادید که کارتان را گسترش بدهید؟ شهرت شما اجازه می داد که برنامه ای مثل «نود» داشته باشیم.

این به سیاست های صدا و سیما برمی گردد که امتیازاتی به ما بدهند و ما کار کنیم. خودمان که نمی توانیم برویم، بگوییم این کار را به ما بدهید که کار کنیم. زشت است. اگر بگویند بیا این برنامه را بگیر و کار کن، ما هم می رویم.

خب بالاخره ایده اش را باید بدهید

خب بعضی وقت ها جاهایی دوست هایمان هستند که ما رویمان نمی شود. الان «دایره طلایی» را آقای جاودانی اجرا می کند که دوست قدیمی من است و ما از مشهد با هم کار می کرده ایم. ایشان هر موقع گرفتار است، برنامه را من اجرا می کنم. به طور کلی هم گزارشگری را بیشتر از همه دوست دارم.

آخر شهرت و محبوبیت شما می توانست مثل «عادل فردوسی پور» کمک کند که مثلا پای همه مربیان را به برنامه باز کند. حتی آنهایی که با هم اختلاف دارند؛ مثل غلام محمدی و رسول خادم و خیلی های دیگر.

همه اینها وقتی نوجوان بودند، مسابقات جهانی شان را من گزارش می کردم، البته خادم و محمدی کم کم دارند با هم دوست می شوند. آخر هر جنگ و دعوایی آشتی است (می خندد). اما برای برنامه باید بگویم که اگر فرصتش را به ما بدهند، این کار را می کنیم. در شبکه ورزش هم برنامه هایی را شروع کرده ایم اما باید منتظر ادامه اش باشد.اینجوری نیست که خودمان نخواسته باشیم. گاهی هم هست که آدم، هدف مقدسی مثل کمک و خدمت کشتی دارد اما برای چنین کاری باید خودش را کوچک کند. باید برود رو بزند. من همین الان هم که گزارشگرم با هزینه خودم می روم، باز هم بعضی ها درباره آدم حرف هایی می زنند. به طور کلی آدم دیده نشود بهتر است!

لندن را از نظر نتیجه و گزارش های خودتان چطور دیدید؟

نتیجه که نسبت به همه المپیک ها بهترین نتیجه را گرفتیم. ما در هیچ المپیکی چهارتا طلا نگرفتیم. در کشتی هم ما هیچ سالی 3 تا طلا نداشته ایم. 12 مدال هم که اصلا هیچ دوره ای نداشته ایم. آمار و نتایج نشان می دهد خیلی موفق بوده ایم.

پس چرا به نظر می آید در کشتی آزاد شکست خورده ایم؟

آزاد را هم اگر به نسبت نگاه کنیم، نتیجه خیلی ضعیفی نداشته. چون فرنگی سه طلا گرفت فکر می کنیم که خیلی ضعیف بوده ایم. بگذارید آماری بدهم تا بدانید اینجوری نیست. در سال 88 سئول یک نقره گرفتیم، 92 یک برنز و دو نقره گرفتیم. 96 بهترین نتیجه را با یک طلا، یک نقره و یک برنز گرفتیم. رسول خادم، جدیدی و امیر خادم. در سیدنی هم که فقط یک طلا گرفتیم. در 2004 دوتا نقره رضایی و جوکار را گرفتیم و یک برنز علیرضا حیدری. پس اگر نگاه کنیم، می بینیم که در کل دوره ها یک نقره و دوبرنز چندان بد نیست. ضمن اینکه اگر قرعه ها خوب بود و همه کلینچ ها به نفع رقبای ما نبود، شانس بیشتری برای مدال داشتیم.

البته کسی که می خواهد قهرمان شود، باید منتظر همه این اتفاقات باشد.

کسی که می خواهد دوم و سوم شود، چه؟ شانس هم می خواهد که ما نیاوردیم. مثلا تایمازوف دوبار برنده کلینچ شد. لوپز کوبایی هم در بازی با تقوی دوبار برنده کلینچ شد. یزدانی، گادیسوف بهترین حریفش از روسیه را برد، بعد با آندریاسوف زانویش ضرب خورد. اگر ضرب نمی خورد حتما اول می شد. همین وارنری که اول شد در دوره های قبلی باخته بود. با همه اینها نتایج کشتی آزاد ایده آل نبود اما متوسط بوده.

البته امسال بیشتر احساس می کردیم که بچه های ملی آزاد کشتی می گیرند. سال های قبل احساس نمی کردیم که داریم یک کشتی ایرانی واقعی می بینیم.

تهاجم، جنگندگی و جسارت را آقای رسول خادم به بچه ها تزریق کرده که جزو ویژگی های خودش هم هست. فقط وقت کم داشت. اگر ایشان چهار سال دیگر کار کند قول می دهم که کشتی آزاد به جاهای خوبی برسد. خادم روح خیلی لطیفی دارد و دل آزرده می شود و خیلی سخت است که بخواهد چهار سال کار کند. بعید است که بخواهد چهار سال کار کند چون روح خیلی لطیفی دارد.

اصلا انگار کشتی آزاد ما قله زیاد دارد و هر کسی برای خودش امپراتوری یک جزیره را در دست گرفته و این ها هیچ وقت با هم صلح نمی کنند. ولی در کشتی فرنگی بنا توانست بنایی را بنا کند که این مشکلات حل شود.

حق با شماست ولی اگر فرصت بدهند، می شود.

چرا اینقدر به آقای بنا علاقه دارید؟

به خاطر اینکه کارهایش را دیده ام. من اثلا با کنار کشیدنش موافق نیستم ولی این سلیقه خودش است. دوست دارم یک آدم بزرگ در کشتی باشد.

قبول دارید که ما در کشتی آزاد کسی را نداریم که مثل آقای بنا پدری کند؟

نه نداریم، چون بنا بی نظیر است. هیچی را برای خودش نمی خواهد. خودش هم که پولی می گیرد، برای بچه ها خرج می کند و لباس برایشان می خرد. خودش هم نه خانه و ماشین دارد، نه دنبال پول است. هدیه اش را هم گفت به عبدولی بدهید. آدم عجیبی است.

اگر در کشتی آزاد بخواهید کسی را به عنوان آقای خاص انتخاب کنید، این لقب را به چه کسی می دهید؟

آقا تختی.

حتما بین پنج المپیکی که داشته اید، این المپیک بیشتر به خودتان چسبید.

هر وقت نتیجه و کشتی گیرهای ما خوب باشند، من هم خوشحالم. وقتی طلا می گیریم می توانم نعره بزنم و بگویم این ماییم. این دوره چون بهترین دوره ما بود، من هم خیلی از آن راضی هستم. اگه بچه ها زمین می خوردند، هادی عامل هم دیده نمی شد.

پشت صحنه ماجرای سعید عبدولی چه بود؟

همه از مارتینتی می ترسند، به دلیل بی تعادلی در داوری است یا هر چی؛ هر جا نام کشتی می آید، نام حق خوری هم هست؛ بخصوص برای کشتی هایی که یک طرفش ایران است. خب این برداشت ها از توهم ما می آید یا حقیقت دارد؟ عامل از پشت صحنه این اتفاقات می گوید.

ارتباط عاطفی با مردم و کشتی باعث نمی شود گاهی در داوری ها ناخواسته عرق ملی پیدا کنید و یکطرفه به قاضی بروید؟

در کشتی های داخلی که نه ولی در مسابقات بین المللی که تیم کشورمان با یک تیم خارجی بازی دارد، نمی توان گفت این ارتباط عاطفی تاثیر ندارد ولی سعی می کنیم که تاثیر کمی داشته باشد و بی نظر باشیم و صداقت داشته باشیم.

منظور اصلی سوالمان، ماجرای سعید عبدولی بود.

درباره آنکه صددرصد حقش را ضایع کردند. آنهایی که می گویند حقش را نخورده اند کشتی را نمی شناسند.

آخر نکته این است که به دروغ به ما گفتند آن داورها را محروم کرده اند، همه گفتند پس حقش را خورده اند.

ما که در گزارش نگفتیم.

بله. بعدش هم ما دیدیم نه تنها محروم نشده، بلکه آقای مارتینتی مسابقه را پخش کرده وهمه را تایید کرده اند که داور درست قضاوت کرده.

من دلیلش را می گویم. در گذشته ارتباطات در دنیا ضعیف بود، همه کار می کردندو آب هم از آب تکان نمی خورد ولی این دفعه فقط در عرض یک ساعت بچه هایی که در لندن بودند، 300 تا اس ام اس به خود مارتینتی زدند. 10 هزار تا به فیلا و چند هزار تا هم به خود داور بلاروسی زدند. خیلی ها هم به IOC ایمیل زدند. اینجا بود که آقای مارتینتی دید خیلی افتضاح شده! به خاطر همین داورهای خودش را جمع کرد. آنها هم از مارتینتی می ترسند. فضای خاصی دارد.

ما از بیرون این فضای خاص را درک نمی کنیم. خیلی ها هم این حرف را می زنند. مگر دقیقا آنجا چه اتفاقی می افتد؟

فضای فیلا یک فضای صددرصد دیکتاتوری است. کسی جرات ندارد روی حرف مارتینتی حرف بزند. بعضی وقت ها نعره هم می کشد، هیچ کس هم جرات ندارد جواب بدهد. این فضا را میلان ارسگان یوگسلاو پایه گذاری کرده بود. یک فضای خاص کمونیستی که اصلا پدیده ای است که نمی توان درباره آن حرف زد. درباره همین ماجرای عبدولی هم داورهای خودش را آنجا گذاشته و می گوید بیایید رأی بدهید. من هم در کنفرانس مطبوعاتی می دانستم که می خواهد چه جوابی به من بدهد. من گفتم که آقای مارتینتی، من به امتیازها کاری ندارم. من به رفتار داورت کار دارم، چرا وقتی می خواست به کشتی گیر فرانسوی تذکر بدهد، آرام تذکر می داد اما برای کشتی گیر ما، فقط مانده بود بزند توی صورتش! سوت های بی موقع هم می زد. آنهایی که کشتی را می شناسند می دانند سوت بی موقع یعنی چه. نوع سوت زدن هم خودش فرق می کند. ما 10 مدل سوت زدن داریم. جوری سوت می زد که اعصاب کشتی گیر ما خراب شود. با سوت ها و قطع کردن های بی موقع حمله و امتیاز گرفتن کشتی گیرهای ما را قطع می کرد. تذاکراتی که به کشتی گیر ما می داد، خشن و غیر انسانی بود. ما در آیین نامه فیلا داریم که باید Friendly تذکر بدهند.

جواب آقای مارتینتی چه بود؟

گفتم که داور شما مشکل رفتاری داشت و این لکه ننگی برای فیلاست که همه مردم دنیا هم آن را می بینند. داور مثل یک آدم وحشی می ماند که انگار می خواست با یکی به طور فیزیکی درگیر شود. در سوال دوم هم گفتم چرا وقتی کشتی گیر ما در حال حمله است، داور سوت می زند و کشتی را قطع می کند. اینها تعریف خودش را دارد و فقط وقتی کشتی گیر فن خطا بزند، می تواند کشتی را سرپا اعلام کند یا اینکه کشتی حالت سکون داشته باشد. داور فقط می خواست کشتی را قطع و اعصاب کشتی گیر ما را خراب کند. بعد جواب داد که ما 18 تا داور آورده ایم و تایید کرده اند. گفتم من اصلا درباره امتیازها صحبت نکردم. هیچ جوابی درباره رفتار داورش نداشت. شک نکنید که حق کشتی گیر ما را ضایع کردند. دوست نداشتند ما مدال طلای بیشتر و آن شب دوتا فینالیست داشته باشیم. خیلی واضح بود.

آخر می گفتند آن باراندازی که در ثانیه های پایانی انجام داد، روی پایین ترین مهره ستون فقراتش بوده و ...

همه آنهایی که این حرف را می زنند اطلاعاتشان در کشتی ضعیف است، گناهی هم ندارند. من هم در فوتبال اطلاعاتم ضعیف است. عبدولی اول گرفت؛ وقتی گرفت کشتی گیر فرانسوی رفت جلو. اگر آن لحظه بارانداز را می زد امتیاز نداشت. بعد وقتی رفت جلو بلافاصله عبدولی رفت جلوتر و زد. آن حرکت دوم امتیاز داشت. بعد هم وقتی به کشتی گیر ما امتیاز دادند و گفتند که پا قاطی شده، اصلا هم قاطی نشده بود. ما ده بار فیلم را به صورت اسلو دیدیم. پا می تواند حرکت کند، فقط نباید درگیر شود.

آن همه اس ام اس و ایمیلی که برای فیلا آمد، آنطور که آقای خادم می گفت وضعیت را برای کشتی آزاد سخت می کند...

نه، برعکس در کشتی آزاد دست داورها خیلی بسته است و نمی توانند کاری کنند. من اصلا یک بار هم در کشتی های آزاد نگفتم که وقت کشی کردند. هم برای برنده ها خوب سوت زدند، هم برای بازی هایی مثل حبیب الله اخلاقی که باخت. ایمیل ها و اس ام اس ها هم تاثیر مثبت دارد وقتی حق آدم را می خورند باید اعتراض کند. توی سرمان بزنند، اعتراض هم نکنیم که چه بشود؟

چرا دکتر توکل نتوانست به درد ما بخورد؟

چرا خورده. قرار نیست که ایشان همه اتفاقات دنیا را به نام ما به هم بریزد. آقای توکل خیلی خدمت کرده.

آخر ما تا هر جایی که یادمان می آید حقی از ما خورده اند.

خب کسی نمی تواند چون گاهی از دست مارتینتی هم کاری بر نمی آید! نمی تواند بپرد وسط مسابقه. همین امسال رژیم اشغالگر قدس می خواست برای ایران یکی دوتا Wild Card بگیرند اما آقای توکل به خاطر دوستی که با مارتینتی دارد جلویش را گرفت.

شما از همه مسئولان ورزشی ما هم بیشتر المپیک رفته اید، از نظر خود شما، المپیک کدام یک از آنها بهتر بود؟ از نظر میزبانی، نه فقط کشتی!

فکر می کنم لندنی ها خیلی خسیس بودند و گدابازی درآوردند. همه جا برای خبرنگارها مدیا ویلیج می گذارند. مثلا همه جا یک کوله پشتی می دهند که تویش دوتا تی شرت و کلاه و هدیه می گذارند. رسم است. این آقایان اینها را که نگذاشته اند هیچی، در  جایی که از هفده روز، 12 روز باران آمد، یک چتر 5 پوندی هم نداشتند. بازی های آسیایی گوانجچو و قطر و المپیک پکن هم خیلی بهتر بود. انگلیسی ها ادعای خیلی زیادی دارند و از خودراضی هستند اما خیلی خسیس هم هستند.

با ایرانی ها چطور رفتار می کردند؟

کاری نداشتند که تو ایرانی هستی یا آمریکایی و آفریقایی. اغلبته مدارای خیلی بالایی با مردم داشتند. مثلا وقتی آدرس می پرسیدی قشنگ به تو جواب می دهند. مثل اصفهانی ها نیستند! یا مثل همشهری های خودم نیستند که بگویند «می دونُم و نمی گُم».

پس به لندن از لحاظ برگزاری نمره پایینی می دهید؟

آره بابا. از آتن هم ضعیف تر بود. خیلی خسیس بودند. این خسیس بودن برای یک دقیقه شان بود! ولی نظم برگزاری مسابقاتشان خوب بود.

هادی عامل این اطلاعات را از کجا می آورد؟

سایت فیلا را می جوم

برای اطلاعات کشتی اصلا مطالعه می کنید؟ چون برای فوتبال می گویند گزارشگر باید علم روز فوتبال را بداند. سیستم ها را بشناسد و سایت ها را چک کند.

ما هم مطالعه می کنیم. بیشتر سایت ها و رسانه ها را نگاه می کنم. مخصوصا سایت های فیلا. چون برای رادیو و چند شبکه تلویزیونی هم کارشناس هستم، به ساعت و روز اطلاعات را دارم و خبرها را می خوانم. همه آنها یک لحظه زنگ می زنند و از من راجع به اتفاقات سوال می کنند، پس من باید به روز باشم.

آمار کشتی گیرها را چون درگیر هستید، حفظ دارید؟

نه، مثال می زنم. در مسابقات المپیک هر وزن 20 نفر هستند. مقداری از آنها را می شناسیم و اطلاعات آنها را مثل درس خواندن از بر می کنیم. مسابقه کشتی دو دقیقه است و نمی توانیم برگردیم و اطلاعات را نگاه کنیم. باید در ذهنمان باشد که بلافاصله اگر ضرورتی هست سریع آن را بگوییم.

اخبار و اطلاعات کشتی گیرهای خودمان چی؟

من در همه مسابقات جوانان جهان هم هستم. نوجوانان هم وقتی از مسابقه می آیند اطلاعات و بیوگرافی آنها را یادداشت می کنم. سال به سال هست و آرشیوش را دارم.

به نظر، کلا گزارش کشتی ساده تر از فوتبال باشد.

نه، من فکر می کنم سخت تر باشد چون دوتا تیم که بازی می کنند، 22 نفر هستند و تو می دانی که باید یک ساعت و نیم درباره 22 نفر صحبت کنی ولی کشتی چهار تا تشک است که هر 4 دقیقه عوض می شوند. در لحظه باید اسکوربرد را نگاه کنی که کدام کشتی گیر از کدام کشور روی تشک می آید. در مسابقات 300 نفر شرکت می کنند و باید همه آنها را بشناسی. 22 نفر را با 300 نفر مقایسه کنید. سوابق همه آنها را باید بدانی.

ولی زمان دو دقیقه ای گزارشش راحت تر است!

نه. شما وقتی توپ در وسط زمین ول شده، می توانی راجع به آن هر چقدر که دلت می خواهد توضیحات جانبی بدهی، در حالی که ما گاهی اصلا وقت نمی کنیم بیوگرافی بگوییم یا درباره خصوصیات آن کشتی گیر حرف بزنیم چون در دو دقیقه فن اجرا می شود، فرصت حرف زدن پیش نمی آید.

در فوتبال روال گزارش میانه زمین و محوطه جریمه مشخص است. کشتی قاعده خاصی دارد؟

ما بلافاصله دو نفر را معرفی می کنیم تا بدانند آبی و قرمز کی هستند. اگر فن بزنند درباره فن ها حرف می زنیم، ولی اگر ببینیم کشتی تحرکی نداشته باشد، سعی می کنیم چیزهایی بگوییم که تماشاچی ها خسته نشوند.

در کشتی فرنگی این فرصت بیشتر است ...

بله. یک دقیقه و نیم همدیگر را هل می دهند! باید به کارت تنوع بدهی که شنونده و بیننده خسته نشوند و کشتی و گزارش برایشان یکنواخت نشود. باید حس بیننده را درک کنی. یکسری از مسائل هست که آنها را در دانشگاه تدریس نمی کنند. خودت باید برویدنبالش یاد بگیری. باید مردمت را بشناسی و بدانی چه روحیه ای دارند و با چه چیزی حال می کنند. باید با مردم ارتباط عاطفی داشت.

غیر از کشتی مسابقه دیگری را هم گزارش کرده اید؟

من یک بار در مسابقات آسیایی دوحه 2006 مسابقه وزنه برداری آقای رضازاده را علیرغم میلم، چون به من دستور داده بودند گزارش کردم. من دوست دارم صدایم فقط برای کشتی باشد. دو سه نفر دیگر آنجا بودند که می توانستند گزارش کنند اما مسئولان چون صدای من به وزنه برداری می خورد به من گفتند که گزارش کنم.

بلد هم بودید؟

بله، چون وزنه برداری کار ندارد. چون من معلم ورزش بوده ام. همه رشته ها را پیگیری می کنم و بلدم ولی دوست دارم صدایم را فقط برای کشتی خرج کنم.

در المپیک دیدیم که با قایقران ها هم مصاحبه کردید.

مصاحبه که اشکالی ندارد چون گزارش کردن نیست. به ورزشکار خسته نباشید می گوییم و از زیر و بم مسابقه می پرسیم.



+ 2
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

logo-samandehi

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت اطلاع نیوز می باشد . هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.