۰
۰
نسخه چاپی

بیوگرافی حلیمه سعیدی

بیوگرافی حلیمه سعیدی
حلیمه سعیدی هنر پیشه سینما و تلوزیون ،بازیگر نقش های طنز در سال 1313 در ضیا آباد قزوین متولد شده است .
به گزارش اطلاع نیوز

حلیمه سعیدی هنر پیشه سینما و تلوزیون ،بازیگر نقش های طنز در سال 1313 در ضیا آباد قزوین متولد شده است .

بیوگرافی حلیمه سعیدی 

حلیمه سعیدی نخستین بار با معرفی رضا عطاران و پیشنهاد وی بازیگر شد . سعیدی مادر شهید است . شهید رضا لشگری فرزند او بوده ..

 

 

حلیمه سعیدی میگوید : در سال 1313در شهر «ضیاءآباد» قزوین به دنیا آمدم. این شهر 9 فرسخ بعد از شهر «قزوین «کنار تاکستان قرار گرفته. 

بیوگرافی حلیمه سعیدی

 

پدرم «حاج فتح الله» کشاورز بود و گندم می کاشت و باغ انگور و گوسفند هم داشتیم. پدرم خیلی کار داشت و برای این که بتواند به همه کارهایش رسیدگی کند کارگر می گرفت. مادرم اسمش «طاووس» بود، پدرم سواد قرآنی داشت اما مادرم سواد نداشت. خودم هم 6 کلاس اکابر رفتم.(با خنده) شش سال را تو بیست سال تمام کردم، یکسال می رفتم، ده سال نمی رفتم .مادرم 7 پسر و 7 دختر به دنیا آورد اما پسرها همه شان در همان کودکی نظر خوردند و مردند. از 7 دختر هم فقط 5 نفر زنده ماندند. من خودم هم 7 پسر و 2 دختر به دنیا آوردم که الان فقط دو پسر و یک دختر دارم. تا می گفتند چقدر پسرت قشنگ است به دکتر نمی رسید و می مرد. مثلا یکی از آنها را که اسمش «حسن» بود تا دو سال و نیم اش شد، مردم گفتند:چقدر قشنگ است. بچه نظر خورد، غروب مریض شد و تا صبح مرد.

بیوگرافی حلیمه سعیدی

 

ازدواج

خواهر حاج آقا آمد خواستگاری و خواهر بزرگ من هم قبول کرد. قدیم ها که با هم حرف نمی زدند. یک هفته قبل از عروسی عقد بود و بعد هم ازدواج می کردیم.
18 سالم بودکه ازدواج کردم او می گوید:من ترشیده بودم! خواهرم خواستگار ها را رد می کرد.یک خواهر من 9 سالش بود که ازدواج کرد و یک خواهرم هم 12 سالش. من آخری بودم. توی یک ماه کلی خواستگار داشتم اما خواهر بزرگم نمی گذاشت ازدواج کنم و هر کدام را به نوعی رد می کرد. من آن موقع که نفهمیدم، بعدا متوجه شدم که خواهرم کلی خواستگار را جواب کرده. البته من هم 18 ساله نبودم. قدیم ها شناسنامه پسر را 2 سال دیرتر می گرفتند که دیرتر برود سربازی و دخترها را هم دو سال زودتر می گرفتند تا زودتر بتوانند عقدش کند. یعنی من 16 ساله بودم که ازدواج کردم.

آشنایی و ازدواج

حلیمه سعیدی می گوید:حاجی را هم قبل از ازدواج اصلا ندیده بودم چون زیاد از خانه بیرون نمی رفتم، وقتی هم می رفتم با آقام می رفتم. حاجی هم تهران کار می کرد.همسر حلیمه سعیدی می گوید:من ایشان را دیده بودم و کاملا می شناختم. با هم همسایه بودیم. آن موقع برای کارم می آمدم تهران و بر می گشتم و گاهی می دیدمش. اصلا خودم رفتم به خواهرم پیشنهاد دادم که برویم خواستگاری ایشان. آن موقع پدرم مرحوم شده بود و من با خواهرم زندگی می کردم.

شهادت پسر حلیمه سعیدی

رضا سال 1346 به دنیا آمد به همین دلیل در دوران انقلاب 11 ساله بود و نمی توانست در مبارزات شرکت کند. وقتی جنگ شروع شد چون سنش برای جبهه رفتن هم کم بود شناسنامه اش را دست‎کاری کرد.حلیمه سعیدی در مورد شهادت فرزندش 17 ساله اش رضا لشگری گفت:قبل از اعزام به جبهه در همین شهر خودمان به اتوکشی و خیاطی مشغول بود. زمانی که به جبهه اعزام شد در گروه تخریب چی قرار داشت و مین خنثی می کرد. وی در خصوص چگونگی شهادت پسرش گفت:آخرین باری که به خانه آمده بود به صورت یک وری نشسته بود و به پشتی لم داده بود و به نوار شهید صدوقی گوش می داد. من و پدرش قرار بود هفته آینده به مکه برویم. من به سمت رضا رفتم تا کاغذ سفرمان را به او نشان دهم. به رضا گفتم که من و پدرت قصد داریم به مکه برویم و تا وقتی که از مکه برگردیم تو در خانه بمان. بعد از بازگشت ما از مکه، من از رفتن تو به جبهه جلوگیری نمی کنم و تو می توانی بار دیگر به جبهه بروی.
 
وی در ادامه افزود:رضا در پاسخ به من گفت بذار من بروم شهید شوم و بعد شما به مکه بروید. در حال همین صحبت ها بودیم که جلال برادر دیگرش وارد شد و گفت امام در جبهه تنهاست و رضا تو اینجا نشسته ای. کردستان شلوغه و تو باید هر چه زود تر به جبهه بروی. رضا هم خیلی زود آماده شد و به سمت جببه راه افتاد. رضا رفت و یک هفته دیگر خبر شهادت وی را برای من آوردند. حلیمه سعیدی در مورد چگونگی اطلاع خانواده از خبر شهادت وی گفت:در طول یک هفته ای که رضا رفته بود من بشدت نگران بودم و در تمام این مدت منتظر بودم تا کسی خبری برای من بیاورد تا اینکه یکی در خانه ما را زد و گفت رضا ترکش خورده. من گفتم رضا ترکش نخورده بلکه شهید شده. آن فرد با شنیدن حرف من به گریه افتاد و خبر شهادت رضا را تصدیق کرد و شروع کرد به گریه کردن. من به او گفتم که گریه نکند زیرا حضرت زینب (س) گفت «شب ها گریه کنم و روز ها بخندم مبادا دشمنان بر ما بخندند».

سینمایی

• اخراجی ها 3 (1389)
• طلا و مس (1388)
• حلقه های ازدواج
• پیتزا مخلوط

تلویزیون

• متهم گریخت به کارگردانی رضا عطاران (پاییز 1384)
• بزنگاه به کارگردانی رضا عطاران (پاییز 1387)
• عید امسال به کارگردانی سعید آقاخانی (نوروز 1388)
• زن بابا به کارگردانی سعید آقاخانی (نوروز 1389) در نقش سوری خانم
• گلباران
• آخرین ماشین دنیا به کارگردانی اسماعیل راد (١٣٩٤)
• ری
• خوش نشین ها (پاییز 1389) در نقش خاله قزی
• راه در رو (نوروز 1390) در نقش پولک خانم
• ساختمان پدر (1393)



+ 0
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

logo-samandehi

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت اطلاع نیوز می باشد . هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.