خشونت خانگی یا Domestic Violence انواع مختلفی دارد، خشونت والدین نسبت به نوجوانان یا برعکس، خشونت خواهران و برادران نسبت به یکدیگر، خشونت زن نسبت به شوهرش و... اما بدون شک یکی از اشکال عمده و اصلی خشونت خانوادگی، خشونت علیه زنان است.
خشونت خانگی به هیچ عاملی محدود نمی شود و در بسیاری از خانواده ها از فقیر و غنی، جامعه توسعه یافته یا جهان سومی، تحصیل کرده و یا بدون تحصیلات هم دیده می شود و هیچ یک از ویژگی ها وموقعیت های خانوادگی و اجتماعی افراد نمی تواند دلیلی بر نداشتن این رفتار دانست و به همین دلیل است که درموقعیت ها و شرایط متفاوت و گوناگون این ناهنجاری دیده میشود.
اما در میان خشونت هایی که علیه زنان اتفاق می افتد خشونت های کلامی و روانی بالاترین آمار را داشته اند و باید گفت در ایران کمتر از 35 درصد از خشونت های خانگی به پلیس یا اورژانس اجتماعی گزارش می شود چرا که بعضی از زنان معتقدند که این رفتار واکنش خوبی نیست و باید آن را تحمل کنند.
انواع خشونت علیه زنان
مهمترین پژوهش درباره خشونت علیه زنان در ایران در دهه هشتاد طی یک طرح ملی انجام شد که جامعه شناسان آن را به چند دسته تقسیم بندی کردند:خشونتهای فیزیکی، زبانی، روانی، حقوقی، جنسی، اقتصادی، فکری و آموزشی و مخاطرات.
خشونت فیزیکی نوع اول
خشونت فیزیکی نوع اول که شامل گاز گرفتن، گرفتن و بستن، زندانی کردن، چنگ انداختن و کشیدن مو، اخراج از خانه، کتککاری مفصل، محروم کردن از غذا و … میشود.
خشونت فیزیکی نوع دوم
در این طرح «سیلی، لگد و مشت زدن، کشیدن و هل دادن، محکم کوبیدن در، به هم زدن سفره و میز غذا و شکستن اشیای منزل» را خشونت فیزیکی نوع دوم نامگذاری کرده اند. خشونتهای روانی و کلامی نوع دیگری از خشونت علیه زنان است که در خانه انجام میشود؛ به کاربردن کلمات رکیک و دشنام، بهانهگیریهای پیدرپی، دادوفریاد و بداخلاقی، بیاحترامی، رفتار آمرانه و تحکمآمیز و دستور دادنهای پیدرپی، قهر و صحبت نکردن.
خشونت فیزیکی نوع سوم
گروهی دیگری از مردان نیز با استفاده از عوامل اقتصادی و مالی زنان را مورد خشونت قرار میدهند. این مردان از استقلال مالی همسرشان را از آن ها می گیرند در اموال شخصی آنها دخل و تصرف میکنند و با ندادن خرجی خانه و پول کافی برای زنان مضیقههای مالی ایجاد میکنند. همچنین جامعه شناسان خشونتهای حقوقی را شامل امتناع مرد از طلاق برخلاف اصرار زن به متارکه، ازدواج مجدد شوهر و جلوگیری از نگهداری فرزندان توسط زن دانستهاند.
خشونت اجتماعی علیه زن
پژوهشگران ایرانی نوع دیگری از خشونت را نیز موردتوجه قرار دادهاند: «خشونتهای ممانعت از رشد اجتماعی، فکری و آموزشی » که عبارت است از ایجاد محدویت در ارتباط فامیلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از تحصیل، کاریابی و اشتغال.
آمار خشونت علیه زنان در ایران
آنطور که در این پروژه آمده است خشونت روانی و کلامی در ایران رتبه اول را در بین انواع خشونت علیه زنان دارد، براساس یافتههای این طرح پژوهشی خشونت روانی و کلامی، در ایران رتبه نخست را در بین انواع خشونتها به خود اختصاص می دهد. 7.52 درصد از کل پاسخگویان در پژوهش ملی بررسی خشونت خانگی دقیقاً اعلام کردهاند که از اول زندگی مشترک تاکنون قربانی این نوع خشونت که شامل بهکار بردن کلمات رکیک، دشنام، دادوفریاد، بهانهگیریهای پی درپی و… است، بودهاند و میانگین تعداد دفعاتی که این اتفاق برایشان افتاده ده بار اعلام شده است. بعد از آن خشونت فیزیکی با 37.8 درصد رتبه دوم را دارد که سیلی زدن، زدن با مشت یا چیز دیگر، لگد زدن و… است.
متوسط تجربه این خشونت برای زنان برابر با ۴۶/۲ بار است و رتبه سوم با رقم ۲۷/۷ درصد متعلق به خشونتهای ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی است که ۳/۷۲ درصد از زنان اظهار کردهاند که از اول زندگی مشترک تا کنون در معرض این نوع از خشونت همسران خود بودهاند. در نهایت خشونتهای جنسی که شامل مجبور کردن به دیدن عکس و فیلمهای مبتذل یا اجبار به روابط زناشویی ناخواسته یا غیر متعارف میشود نیز با رقم ۲/۱۰ درصد در پایین این آمار قرار گرفته اند.
آنطور که آمارها نشان می دهد همسر آزاری در تهران و شهرهای بزرگ نگران کننده و در حال افزایش است؛ بیشترین آمار همسرآزاری مرد از سوی زن، مربوط به تهران، خراسانرضوی، اصفهان، فارس و مرکزی میشود. براساس آمار سازمان پزشکیقانونی تعداد معاینات نزاع مربوط به موضوع همسرآزاری از سال ١٣٨٨ تا ١٣٩٥ رشد قابلتوجهی داشته به نحوی که از بیش از ٥٢هزار مورد به بیش از ٧٧هزار مورد رسیده است. در صورتی که براساس این آمار فقط در فاصله سالهای ٩٢ تا ٩٣، آمار معاینات نزاع مربوط به همسرآزاری از ٧٣هزار مورد به ٧١هزار مورد رسیده است.مقایسه استانها از نظر تعداد معاینات نزاع مربوط به همسرآزاری بهازای هر صد هزارنفر جمعیت در سال ٩٥ نشان میدهد که استان بوشهر با ٢٢ مورد گزارش، و استان البرز با ١٤٩ مورد گزارش در بین صد هزار نفر، کمترین و بیشترین میزان گزارش نزاع همسرآزاری را داشتهاند. در این میان استانهای یزد، زنجان، تهران و اصفهان در رتبههای بعدی بیشترین آمار همسرآزاری در مقیاس صد هزار نفر جمعیت هستند.
از دیگر آسیب های اجتماعی بخوانید: پدوفیل ها چه کسانی هستند؟ / قربانیان کوچک تجاوز
در خشونت علیه زنان باید به این نکته توجه کرد که زنان آسیب دیده نه تنها از حقوق خود آگاه نیستند، بلکه دید درستی نسبت به رفتارهای خشن ندارند، اقتدار مرد را با خشونت اشتباه میگیرند.
خشونت علیه زنان / دیدگاه لیلی ارشد مددکار اجتماعی
«لیلی ارشد»، مددکار اجتماعی میگوید:« ما مواردی داشتهایم که وقتی متوجه میشوند که مورد خشونت واقع شدهاند، با تعجب سؤال میکنند مگر این رفتارها عادی نیست؟ ریشه این نوع تفکردر مسائل فرهنگی نهفته است که باید ریشه یابی و درمان شود، چون این نوع نگاه باعث تشدید و استمرار چرخه خشونت خواهد شد. برای مبارزه با خشونت، سه سطح پیشگیری در جامعه لازم است، پیشگیری سطح اول را باید از دبستان با کودکان آغاز کرد و به کلیه افراد جامعه در سنین مختلف آموزش داد که خود را بشناسند، احترام به خود را یاد بگیرند، مسئولیت پذیری و تصمیم گیری درست را آموزش ببینند تا قادر باشند یک رابطه بین فردی را درست کنترل کنند. پیشگیری سطح ۲ برای افراد خاص انجام میشود، باید در مدارس مددکار اجتماعی وجود داشته باشد، تفاوتهای فردی دانش آموزان شناسایی شود و مشکلات به مراکز مشاوره ارجاع شود، به طور کلی باید مشاوره با کیفیت بالا و قیمت ارزان در دسترس باشد. پیشگیری سطح ۳ برای افراد آسیب دیده است که به آنها کمک میشود از پیشرفت آسیب و ایجاد آسیبهای جدید جلوگیری شود.»
از دیگر کارشناسانی که معتقد است زنان خشونت هایی که بر علیه شان انجام می شود را مخفی می کنند «مهرشاد شبابی»، عضو هیأت علمی دانشگاه و مسئول کلینیک های حقوقی کرسی حقوق بشر دانشگاه شهیدبهشتی است:« ٨٩ درصد مردانی که همسران خود را مورد آزار جسمی قرار می دهند، فاقد تحصیلات دانشگاهی و عالی هستند. همچنین در تحقیقی که انجام شده است، مشخص شد که از 180 موردی که زنان علیه خشونت های خانگی شکایت کرده بودند، 128 مورد آنها حاضر نشدند پیگرد قانونی صورت گیرد. نکته مهم دیگر آن است که زنان 45 تا 49 ساله، بیشتر مورد خشونت خانگی قرار می گیرند و زنانی که مهارت های کلامی بالاتر دارند، کمتر مورد خشونت قرار می گیرند.»
از سویی دیگر آنچه اهمیت دارد این است که هدف اصلی در مقابله با خشونت خانگی علیه زنان، رهایی زن از این خشونت بوده و البته حفظ خانواده هم اولویت دارد. یعنی رفع خشونت علیه زنان بایستی تا حد امکان منجر به از بین رفتن نهاد خانواده نشود؛ در این طرحها زنان برای مقابله باید از طریق رسانهها یا کلاسهای آموزشی و کارگاه با مصادیق مختلف خشونت علیه خودشان در خانواده آشنا بشوند و بدانند کدام رفتارها توسط همسر، پدر یا برادرشان یا مرد دیگر خشونت است و کدام جزئی استقلال طلبی های او.