۰
۰
نسخه چاپی

ایران قبل از سلیمانی و ایران بعد سلیمانی!

ایران قبل از سلیمانی و ایران بعد سلیمانی!
به گزارش اطلاع نیوز

با شهادت سردار نامدار ایرانی سپهبد شهید قاسم سلیمانی، ایران وارد فصل جدیدی از سرنوشت خود شد. به عبارتی باید گفت؛ ایران از دوران بحران هویت گذشت و ایران بعد از قاسم سلیمانی یک دوران مهم از رویش باورها، اعتقادها و بازیافت هویت ملی، میهنی و مذهبی پیش رو خواهد داشت.

باورهائی که سالهاست راکد مانده و در رخوت کامل به سر می برد و متاسفانه هم نظام جمهوری اسلامی و هم مردم ایران از آن غافل بودند، غفلتی که در نتیجه عملکرد غلط دولتها به وجود آمد و آن حمیت و همدلی مردم دوران جنگ ایران و عراق که لقمه دهان خود را برای سربازان وطنشان به جبهه می فرستادند، رنگ باخت و رو به تجملگرائی و سرمایه داری نهاد. تا جائی که ایران در یک دهه اخیر دوران گذار و دوران بی هویتی بدی را پشت سر نهاد.

در پی این جنایت تاریخی یعنی شهادت سپهبد سلیمانی، چند اتفاق شگرف در حیات وجودی هر ایرانی و همه آزادیخواهان ظلم ستیز جهان به وجود آمد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

نخست اینکه قاسم سلیمانی به واژه «وطن دوستی» جان تازه ای بخشید و با شهادت ناجوانمردانه اش از سوی دولت آمریکائی که دم از تمدن و دموکراسی می زند، خون حماسی ایرانی ها را به میزانی که تاریخ تا به امروز به خود ندیده است به جوش آورد و در مقابل بدبختی و درماندگی آمریکا را به صحنه نمایش گذاشت.

ایران قبل از سلیمانی فقط یک ایران آرمانگرایی بود که مراکز تبلیغاتی و رسانه ای آن با هزینه های هنگفتی که از بیت المال دریافت می کردند مصرف کننده ای بیش نبودند و نه تنها هیچ تاثیری نداشتند بلکه با موضع گیری های سخیف خود سدی میان نظام و مردم به وجود آورده بودند.

یکی از این مراکز که هسته اصلی رسانه ای کشور است، رسانه ملی ایران است که تا به امروز با عملکرد اشتباه خود واژه ایران را از خود جدا نموده و همین امر باعث شد که طیف عظیمی از مردم را به عنوان مخاطب از دست بدهد.

صدا و سیما نتوانست به درستی و به موازات هم سه مقوله دین، ملیت و جهان بینی را پیش ببرد. در حالی که سردار سلیمانی به عنوان یک فردی که وظیفه ای این چنینی بر دوش نداشت، توانست در حفظ و انسجام این سه مقوله نقش مهمی را ایفا نماید.

چرا ایران بعد از سلیمانی وارد فصل جدیدی شد؟
هزاران کتاب و فیلم در حوزه دفاع مقدس منتشر شد ولی چرا هیچ کدام به اندازه شاهنامه فردوسی تاثیر نداشته اند؟

ایران در طول تاریخ یک روحیه حماسی عمیق داشته و دارد. شاهنامه فردوسی در نشر این اندیشه بزرگترین خدمت را به ایران کرد. آن هم در مقطعی که با حمله اعراب به ایران، هویت ما در حال فروپاشی بود. قصد این نیست که تاریخ را بازخوانی کنیم بلکه اشاره کردن به این موضوع فقط جهت یادآوری بود. حال اینکه ایران بعد از سلیمانی چه ایرانی خواهد بود مورد بحث ماست.

سالهاست که فرزندان ما درک درستی از قهرمان و اسطوره ندارند. حداقل در این یکی دو دهه اخیر مفهوم قهرمان در نظر این نسل فرسنگها از اسطوره های ملی و مذهبی مافاصله پیدا نموده است. افرادی را به عنوان قهرمان یا در این اواخر سلبریتی در ذهن آنها نقش بسته که یا اصلا واقعیت ندارند و یا اگر هم دارند یکسری افراد معمولی بوده و هستند که تحت عنوان بازیگر و … در ذهنیت آنها به وجود آورده اند.

شاهد بودیم که سردار سلیمانی در طول حیات خود به شدت از حاشیه دوری گزید و هیچ گاه نیز اهل شعار دادن نبود. حرف او با عملش یکسان بود و هیچ وقت به وعده ای هم که می داد خلف وعده نمی کرد. اگر ما نشانه های یک قهرمان را در ابعاد مختلف در شخصیت ایشان مورد بررسی قرار بدهیم خواهیم دید که وی در همه ابعاد یک اسطوره می گنجد.

اینکه ایشان در حیات ایران تا به امروز چه نقشی داشته است نمی توان تخمین درستی برآورد نمود. بلکه به طور یقین می توان ادعا کرد که با خون خود قوام ایران را تا بیست سال آینده تضمین نمود.

وی فردی بود که حیات و مماتش پر از حماسه بود. حتی بعد از مرگ خود نیز وصیت کرد از القابی چون سپهبد یا هر عنوان دیگری بر مزارش استفاده نشود. فقط یک سرباز…

انتظار می رود که تاریخ ایران و روحیه جوانان این نسل بعد از سردار سلیمانی وارد مرحله جدیدی شود که دیگر عنوان و القاب هیچ کاربردی نداشته باشد و سربازان جدیدی با عقایدی چون سردار سلیمانی پا به عرصه وجودی ایران بگذارند که سرنوشت کشور و حتی جهان را تغییر دهند.

 

به قلم؛ برومند شکری



+ 0
مخالفم - 0
نظرات : 0
منتشر نشده : 0

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید

logo-samandehi

تمام حقوق مادی و معنوی این پایگاه محفوظ و متعلق به سایت اطلاع نیوز می باشد . هرگونه کپی و نقل قول از مطالب سايت با ذكر منبع بلامانع است.