«آخرین دهه قرن چهاردهم شمسی،"دهه از دست رفته" اقتصاد ایران است. در کنار ناکارآمدی و فساد در دولتها، دو شوک ارزی-تورمی که شوک سال ۱۳۹۷ بزرگترین در تاریخ کشور است و تحریمهای سنگین، "رشد اقتصادی بیکیفیت و پایین، غیر مردمی شدن اقتصاد، بالاترین میزان سقوط ارزش پول ملی، سرمایهگذاری ناچیز و فرسودگی بخشهای مولد، سلطه بخشهای مالی و رانتی بر فعالیتهای مولد، رکود تورمی مزمن، اخذ مالیات سنگین نامرئی تورمی از طبقات پایین و متوسط، تنزل مستمر درآمد و سطح معیشت عامه مردم و افزایش فقر و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی" را به همراه داشته است.»[۴]
*یکی از بدترین آسیبهای جوامع، هنگامی بروز میکند که چهرههای منتصب به خواص و نخبگان، گوی عوامزدگی را بربایند و ضمن پا گذاشتن بر مصلحت، حرفهای ناآگاهانه را تکرار کنند...
خوب است در فاز اول اینطور در نظر بگیریم که تمام حرفهای ذکر شده از سوی این دو اقتصاددان، حرفهای صحیحی هستند و اقتصاد ایران همانگونه که در بالا تصویر شده؛ ویرانهای بر باد رفته شبیه به کشورهایی مثل زئیر، اوگاندا و یا ونزوئلاست!
اکنون سؤال اینجاست هنگامی که دشمنان کشور مشغول خط و نشان کشیدن هستند، کشور در معرض تهدیدهای روانی است، اپوزسیون داخلی صراحتاً مشغول دادن «آدرس خیابان» به مردم است و دولت هم بحث نظارت بر قیمتها را طوری به حال خود رها کرده که قوه قضائیه مجبور به ورود به عرصه شده است؛ آیا بیان چنین حرفهایی رواست؟!
آیا رجال کشورهای با اقتصاد برباد رفته! حاضرند بند مورد اشاره از بیانیه این دو رجل اقتصاددان ما را منتشر کنند و اینچنین مشغول بدگویی از وضعیت کشور خودشان باشند؟
ما قضاوت درباره این مسئله را به عقل و خرد و خوانش تاریخ واگذار میکنیم.
و اما در فاز دوم، ناراستیها و کمگوییهای بزرگی در اظهارات این دو فرد وجود دارد.
ناراستیها و کم گفتنهایی که علل و انگیزه آن برای ما نامشخص است اما در اینکه غایت چنین حرفهایی به «فتنه اقتصادی» منجر خواهد شد هیچ شکّی نیست. خاصّه وقتی که در سوی دیگر اردوگاه اصلاحات، تئوریسینهای این جریان خاص سیاسی مشغول دادن گِرای خیابان به مردم با استفاده از همین سیاهنماییها هستند!
البته مشکلات زیادی به دلیل برنامههای ستاد مشترک دولت و اصلاحات در اقتصاد کشور بروز کرده است و بحث نظارت بر قیمتها نیز عملاً به حال خود رها شده است و دولت اصلیترین وظیفه خود را در اقتصاد انجام نمیدهد!
اما آیا فضای فعلی دلیلی بر صحبتهای غیر آکادمیک و حرفهای منعندی و بعضاً نادرست اقتصادی است؟!
از جمله اشکالات صحبتهای این دو اقتصاددان آن است که بر خلاف ادعای مطرح شده؛ نابرابری اقتصادی در ایران یا همان «ضریب جینی» نه تنها کاهش نیافته بلکه بهبود نیز یافته است.
آماری که سازمان ملل نیز درباره ایران مهر تأیید بر آن نهاده [۵] و شیوع رفتارهای قشر متوسط مثل رکوردشکنی فروش فیلمهای سینمایی، شیوع خرید خودرو، ازدیاد نقدینگی در پساندازهای شخصی و… از تعیّنات آن است.
ادعای دیگر این دو اقتصاددان مبنی بر «تنزل مستمر درآمد و سطح معیشت عامه مردم» نیز در حالی است که علیرغم تمام مشکلات اما میزان افزایش سالیانه حقوق در ایران همواره نرخ تورّم را بصورت سایه به سایه تعقیب کرده است و طی ۴ دهه گذشته، تورم ناشی از عدم توازنهای اقتصادی، چندان نتوانسته قدرت خرید کارگران و اقشار مستضعف را هدف قرار دهد .[۶]
در بحث ادعای افزایش فقر نیز آمارهای جهانی اتفاقاً از کاهش چشمگیر فقر مطلق در ایران خبر میدهند.
از مقولات کلی و بلااثبات مثل فرسودگی بخش مولد، ادعای اخذ مالیات از طبقات پایین و غیره نیز بگذریم...
سؤال اصلیتر اینجاست که چرا این دو نفر به جای بیان آمار ذکر شده توسط مجامع بینالمللی و یا بیان اینکه مردم ایران در حال دریافت ارزانترین نان، سوخت و مالیات جهان هستند و پیش بینی رشد اقتصادی ایران پس از امسال (که منفی است!) تا ۴ سال بعد مثبت خواهد بود؛ طریقی دیگر برگزیدهاند و حرفهایی میزنند که با صحبتهای اخیر محمدرضا تاجیک از تئوریسینهای اصلاحطلب که گفته است «دلیلی برای صبر مردم نمیبینم »[۷] تطابقی صد در صدی دارد؟!
ما در اینجا صحبتهای چندی قبل سعید حجاریان، دیگر تئوریسین اصلاحطلبان را نیز نقل میکنیم و قضاوت را به مردم واگذار میکنیم:
«من گمان دارم، سال آینده همین روزها، فشارهای اقتصادی و معیشتی بر مردم زیاد میشود و آنها فارغ از بحث سیاسی نهتنها به صندوق رأی بلکه از تمام سیستم اداره کشور قطع امید میکنند. یعنی، نه اصولگرا و اصلاحطلب میشناسند و نه به مجلس و دولت اهمیت میدهند. از این جهت انتخابات از معنا تهی میشود .»
او البته در کنار این صحبتها، وعده رویارویی مردم و نیروهای نظامی را هم داده است.
منبع مشرق