فراماسون ها یکی از اسرارآمیزترین و مخوف ترین گروه های مذهبی جهان هستند که چندین دهه از حیات آنها می گذرد و تاثیر مخربی بر جامعه داشته اند.
می توان گفت یک سازمان واحد نیستند و مرکز خاصی در جهان ندارند که آن را ریاست کند. ریشههای کهن فراماسونری به پیمانهای برادری اصناف سنگتراشان (Stonemasones) بنّا یا مِیسونری بر میگردد که از اواخر قرن چهاردهم (همزمان با عصر نوزائی رنسانس) معلومات سنگتراشان و روابط تجاریشان با مشتریان و دولت را نظم داده و بهبود بخشیدند. بعدها فراماسونری نظری شکل گرفت که پیشهوری سنگتراشی فیزیکی در آن به حاشیه رفته و پیمان برادری و پایبندی به رسوم در آن برجسته شد
تارخچه فراماسون ها:
فراماسونها از معمارانِ اصلی نظام جمهوری در فرانسه اند. آنان الهامبخش بسیاری از قانونهای مهم آن کشور بوده اند از جمله قانون ۱۹۰۵که به قانون «جدایی دولت از کلیساها» یا قانون لائیسیته معروف است. «گراند اُریان» یا «شرق اعظم فرانسه»، بزرگترین تشکیلات فراماسونی در اروپای قاره ای است. در این تشکیلات بر این اصل پای میفشارند که انسانها را نباید از روی زبانی که به آن سخن میگویند، لباسی که به تن میکنند، کشوری که در آن میزیند و جایگاهی که به آن دست یافته اند، داوری کرد.
بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:
* ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
* بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
* اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
* بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و ... و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
* اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
* اعتقاد فراوان به اومانیسم.
* اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی.
* اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به همین مطلب دارد.
« خداوند نیز در آیه ی 102 سوره ی بقره درباره ی بنی اسراییل می فرماید:
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ....... و پیروی کردند از سخنانی که شیاطین در قلمرو سلیمان می خواندند وهرگز سلیمان به خدا کافر نگشت ولیکن شیاطین کافر شدند و سحر به مردم می آموختند ......»
نماد های فراماسونری :
1. قضیهی چهل و هفتم اقلیدس
اقلیدس، این هندسهدان برجسته و مشهور، در حدود سال ۳۰۰ پیش از میلاد، یعنی ۶۴۶ سال پس از ساخت معبد سلیمان، متولد شد.
اقلیدس همواره با تاریخ فراماسونری ارتباطی تنگاتنگ داشته است؛ وی در دوران حکمرانی بطلمیوس سوتر میزیست؛ بطلمیوس پایهگذار سلسلهای است که گفته میشود زیر سایهی وی در مصر به شکوه و جلال رسید.
با اینکه قضیه مشهور چهل و هفتم در اولین کتاب اقلیدس جزء اکتشافات وی به شمارر نمیرود و همواره به فیثاغورس نسبت داده میشود، به عنوان یک نماد فراماسونری (و با نام وی .م) برگزیده شده است.
نماد فراماسونری ۲: حروف اختصاری
حروف اختصاری پرشمار و متنوع در فراماسونری معمولا تا حدودی با هدف اجمال مطالب و نوشتارها، و عمدتا به عنوان ابزاری برای پنهان کردن مفاهیم اصلی در برابر افراد ناآزموده به کار میرود.
نماد فراماسونری ۳: اقاقیا
اقاقیا گیاهی است به شدت نمادین با جنبههایی شبه مذهبی و متصل به جنبههای پر راز و رمز و روانگردان که در مراسم آیینی دنیای مدرن به کار میرود.
بیشتر بخوانید :
دارک وب چیست/ورود به دارک وب چگونه است؟
نماد فراماسونری ۴: چشم ایزدی (چشم جهانبین)
چشم ایزدی نشانی است که در همهی لژهای ماسونیِ خوش نقشونگار در سراسر دنیا یافت میشود. چشم جهانبین نمایانگر و تمثالی از خداوند است – انتزاعی و در عین حال، همه جا حاضر.
نماد فراماسونری ۵: لنگر و کشتی
با در نظر گرفتن این دو نماد با یکدیگر در مییابیم لنگر و کشتی نمایانگر زندگیای است که به خوبی سپری شده باشد. کشتی نماد سفر در پهنهی دریاهای مواج زندگی و لنگر نشاندهندهی جاودانگی و یافتن قراری امن در آرامشی ابدی است
نماد فراماسونری ۶: سال ساخت معبد سلیمان (Anno Depositionis)
اساتید بزرگ و برگزیده یا ماسونهای سری از این تاریخ به عنوان سالی یاد میکنند که کار ساخت معبد سلیمان، تقریبا در سال ۹۵۰ قبل از میلاد مسیح، به اتمام رسید. به این تاریخ آنو دیپوزیشنیس (Anno Depositionis یا A.D.) میگویند که به معنی ”سال جای گرفتن یا قرار گرفتن” (رجوع شود به معانی واژهی deposit به زبان انگلیسی .م) است. به گمان برخی، فعل deposit ممکن است به قرار گرفتن تابوت عهد و الواح فرامین موسی یا شایدد هم همان واژهی گمشدهی فراماسونری اشاره داشته باشد.
نماد فراماسونری ۷: سال اکتشاف (Anno Inventionis)
ماسونهای رویال آرک تاریخ را بر اساس سالی محاسبه میکنند که ساخت معبد دوم به یاری زروبابل آغاز شد. سال اکتشاف یا آنو اینونشتیس (A.I.) که بخش دوم آن در زبانن انگلیسی هم معنی واژهي “Discovery” است، از جمله اصطلاحاتی است که توسطط شوراهای رویال آرک به کار گرفته میشود.
برای محاسبهی تاریخ بر اساس ”سال اکتشاف (Anno Inventionis)” کافی است عدد ۵۳۰ را به تاریخ میلادی کنونی اضافه نمایید.
نماد فراماسونری ۸: سال روشنایی (Anno Lucis)
تقویم فراماسونری لژ آبی از آفرینش فرضیی جهان آغاز میشود؛ اینن ماسونها مبدا تاریخ خود را با استفاده از اصطلاح Anno Lucis (A.L.) به معنی “سال روشنایی” نامگذاری کردهاند.
ساختار این تاریخ، از این باور مذهبی سرچشمه میگیرد که جهان در ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح توسط “معمار بزرگ جهان” و بر اساس این آیه از فصل یک کتاب پیدایش آفریده شد: “و خدا گفت: روشنایی بشود. و روشنایی شد.”
برای محاسبهی تاریخ بر اساس ”سال روشنایی (Anno Lucis)” تاریخ حاضر را با عدد ۴۰۰۰ جمع کنید.
نماد فراماسونری ۹: سال پیدایش (Anno Mundi)
فراماسونری مناسک اسکاتلندی نیز مانند الگوی فراماسونری پیشهوری (مراجعه شود به بخش پیشین) آفرینش جهان را مبدا تاریخ خود میدانند، ولی به جای سال روشنایی (Anno Lucis) از تاریخ شمار یهودی پیروی میکنند که تاریخ را بر اساس محاسبات کتاب مقدس از پیدایش جهان حساب میکند. سال پیدایش یا آنو موندی (A.M.) بر اساس برآوردهای خاخامها در قرن دوازدهمِ دوران مشترک برای سالی که در گاهشمار عبری به عنوان سال آفرینش جهان قلمداد شده است، در غروب ششم اکتبر ۳۷۶۰ قبل از میلاد مسیح آغاز شد. به این ترتیب، برای محاسبهی تاریخ روز بر اساس سال پیدایش، کافی است تاریخ حاضر را با عددد ۳۷۶۰۰ جمع ببندید.
نماد فراماسونری ۱۰: سال تشکیل انجمن شوالیهها (Anno Ordinis)
شوالیههای معبد تقویم خود را بر اساس سال تشکیل انجمن شوالیهها در ۱۱۱۸ بعد از میلاد آغاز میکنند. Anno Ordinis (A.O.) در لاتین به معنی “سال انجمن” است (بر اساس استنباط مترجم از تاریخ، مبنی بر تشکیل انجمن برادری توسط شوالیهها برای محافظت از زائران معبد سلیمان در سال 1118 میلادی .م). برای محاسبهی تقویم بر اساس سال انجمن (A.D.) کافی است تاریخ حاضر را از عدد ۱۱۱۸۸ کم کنید.
نماد فراماسونری ۱۱: پیشبند
یکی از بسیار نشانههای نمادین فراماسونری و شاید برجستهترین آنها، پیشبندی از جنس پوست بره است. با اینکه نماد پیشبند از نظر افراد خارج از لژ، عجیب و غریب به نظر میرسد، ولی داخل لژِ شطرنجی نمایانگر تمام آن چیزی است که مفهومی از ماسون به همراه دارد. گفته میشود این نماد از عقاب رومی یا پشم زرین نیز اصیلتر است؛ پیشبند ماسونی عینا نشانی از یک ماسون است که آن را با خود به مراحل زندگی بعدی حمل میکند.
12. کیمیاگری
مکی، در دایرهالمعارف فراماسونری خویش، دربارهی این نماد میگوید،
پیروان فلسفهی نو افلاطونی در یکی از نخستین دوران از دوران مسیح، ظاهرا علمی نوین را به عرصه آوردند و آن را علم مقدس نام نهادند که شرایط علوم و هنر بعد از آن را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد. کیمیاگری در قرن پنجم تحت نام ”علم” پا به عرصه گذاشت؛ به آن الچمی یا alchemia میگفتند؛ ترکیبی از ال (al-)، حرف تعریف عربی، و چمی (chemia)، واژهای یونانی که در فرمان دیوکلسین علیه آثار مصریانی که در کار تغییر ماهیت فلزات بودند، به کار گرفته شد؛ به نظر میرسد این واژه در واقع به معنی “هنر مصریان” باشد، یا سرزمینی با خاک سیاه که نامی مصری برای کشور مصر بود.
نماد فراماسونری ۱۳: سنگ ساختمانی (Ashlars)
سنگهای ساختمانی فقط دو قطعه سنگ معمولی نیستند. آنها نمایانگر چیزی هستند که یک ماسون بوده است و آرزو دارد باشد. بر هر یک از ماسونها است که بر خویش قضاوت کند و بر اساس آن، سنگهای گرانبهای وجودش را در کنار هم قرار دهد، تا وقتی زماناش فرا رسد و ابزارهایاش را زمین گذارد و به سفر پایانیاش به لژ بزرگ بالا (Grand Lodge Above) قدم نهد، از خود نامی نیک به جای گذارد؛ مشاوری خردمند، ستونی قدرتمند و مستحکم، سنگی کامل و استوار (Perfect Ashlar) که ماسونهای جوانتر بتوانند وی را الگویی درست و ارزشمند برای همکاری در ترتیبات فراماسونری قرار دهند.
نماد فراماسونری ۱۴: کندوی عسل
مکی در دایرهالمعارف فراماسونریاش از کندوی عسل اینگونه یاد میکند: زنبور میان مصریان نمادی از آدمهای فرمانبردار بود، زیرا به گفتهی هوراپولو، “در میان همهی حشرات فقط زنبور دارای پادشاه است.” از این جهت، وقتی به نیروی کار منظم این قبیل حشرات در گردهماییهایشان در کندو مینگریم، از اینکه کندوی زنبور عسل به عنوان نمادی مناسب برای صنعتِ سامانمند تلقی شده باشد، تعجب نمیکنیم.
نماد فراماسونری ۱۵: ستارهی فروزان
آلبرت پایک در کتاب خود تحت عنوان “اخلاقیات و تعصبات در درجهی ۲۵: شوالیهی مار گستاخ” دربارهی این نماد میگوید:
ستارهی فروزان در لژهای ما، که پیشتر دربارهی آن سخن گفتهایم، نمایانگر شباهنگ، آنوبیس، یا عطارد، نگهبان و راهنمای ارواح است.
نماد فراماسونری ۱۶: ستون شکسته
این نماد در فراماسونری، همان گونه که اساتید ماسون به خوبی میدادند، نشانهی سقوط یکی از حامیان اصلی پیشهوری (craft) است. استفاده از ستون یا پایهّهایی که به عنوان بنایی تاریخی بر فراز یک مقبره قد علم کردهاند، از سنتهای بسیار باستانی به شمار میرود، و یکی از نمادهای بسیار برجسته برای نشان دادن شخصیت و روح شخص مدفون در آن مقبره تلقی میشود. این سنت به صورت رسمی به جرمی ال. کراس نسبت داده میشود؛ وی را اولین شخصی میدانند که ستون شکسته را در مراسم و تشریفات فراماسونری وارد کرد، ولی شاید این ایده درست نباشد.
نماد فراماسونری ۱۷: محبت برادرانه
با اندیشه و عمل بر اساس محبت برادرانه میآموزیم که کل موجود بشری را به مثابهی یک خانواده بنگریم؛ والا مقام و مادون، غنی و فقیر، همه و همه آفریدهی پرورندهی متعال (خداوند) هستند، و ساکنین یک سیاره باید یکدیگر را کمک، پشتیبانی، و محافظت کنند. بر پایهی همین اصل است که فراماسونری آدمیان را از هر کشوری، با هر فرقه و عقیده، گرد هم متحد کرده است؛ و باعث شده است بینشان دوستی حقیقی شکل گیرد؛ که در غیر این صورت، بینشان فاصلهای دائمی باقی خواهد ماند.
نماد فراماسونری ۱۸: اتاق مراقبه (Chamber of Reflection)
یکی از پر رمز و رازترین مسائل در فراماسونری معاصر، اتاق مراقبه است که به عنوان یکی از جنبههای کمتر استفاده شده در آیین و مراسم ماسونهای تازه وارد تلقی میشود. با این حال، این اتاق نمادین ریشههایی در هرمسیه، چلیپای گلگون، و دیگر سنتهای مخفی دارد.
نماد فراماسونری ۱۹: گونیا و پرگار
یکی از سه نور بزرگ در فراماسونری است و به عنوان اسبابی توصیف میشود برای “محدود کردن و نگه داشتنمان درون حد و مرزی به همراه تمام بشریت، به خصوص به همراه برادران ماسون خود”.
نماد فراماسونری ۲۰: ذرت، شراب و روغن
برادران باستانیمان ذرت، شراب و روغن را به عنوان دستمزد پرداخت میکردند. در روزگار سلیمان دستمزدهایی وجود داشت به نام “دستمزدهای استاد”. ماسونهای این دوره در برابر کارشان دستمزدهای مادی نمیگرفتند؛ دستمزد کاری که در لژ صورت میگرفت فقط با سکههایی از جنس دل پرداخت میشد. ولی این دستمزدها چیزی کم از دستمزدهای واقعی نداشتند.
نماد فراماسونری ۲۱: پوشش یک لژ
پوشش فضای یک لژ چیزی کم از سایهبانی از ابر یا آسمانی پر از ستاره نیست که همهی ماسونهای درستکار آرزو دارند به یاری آن نردبان الهی که یعقوب نبی در رویا مشاهده کرد، به آن نایل شوند؛ این نردبان که از زمین به آسمان بر پا شده، بر سه محور اصلی استوار است؛ این سه محور ایمان، امید، و محبت نام دارند که ما را به ایمان به خدا، امید به جاودانگی، و محبت به همهی انسانها پند میدهند. بزرگترین اینها محبت است؛ زیرا ممکن است ایمان کمنور شود، امید به ثمر برسد، ولی محبتْ فراتر از گور، تا قلمروی بی حد و حصر ابدی گسترش مییابد.
نماد فراماسونری ۲۲: خوشهی غله (corn ear)
”خوشهی غله” که یکی از اصطلاحات فنی فراماسونری به شمار میرود، گاهی اوقات از روی غفلت با ”دستهی گندم” اشتباه گرفته میشود. این مسئله ناشی از این پندار اشتباه بود که واژهی انگلیسی corn را فقط به معنی ذرت میدانستند، و حال آنکه ذرت در دوران باستان ناشناخته بود. ولی واژهی انگلیسی corn (که معادل آن را در فارسی ذرت میدانیم) اسم عام است و شامل همهی انواع غلات از جمله گندم نیز میشود. این اصطلاح به معنی اصلی انگلیسیاش اشاره دارد، و از این رو، ”خوشهی غله” که عبارتی کهن است، و معنایی درست دارد، به ساقه، و نه دستهای از گندم، اشاره میکند. این بند، برگرفته از دایرهالمعارف مکی بود.
نماد فراماسونری ۲۳: چکش
چکش برای سنگتراش ابزاری است برای در هم شکستن سنگهای بزرگ و بخشهای زائد سنگها، به این منظور که بتوان آنها را به درستی در دیوارهای عمارت جای داد. اما به ماسونهای آزاد و پذیرفته شده یاد داده میشود چکش را برای مقاصدی اصیل و با شکوهتر به کار برند؛ عاری کردن قلب و ضمیرشان از همهی پلیدیها و زوائد زندگی؛ که بدین طریق بتوانند اذهانشان را بسان سنگهای زندگی به درستی در دیوارههای عمارتی روحانی جای دهند، خانهای ناساخته شده به دستها و جاودانی در آسمانها (دوم قرنتیان، فصل ۵).
نماد فراماسونری ۲۴: کرههای زمین
کاربرد اصلی کرههای زمین در فراماسونری، در کنار استفاده از آن به عنوان نقشهای برای تفکیک بخشهای بیرونی زمین و جایگاه ثابت ستارگان، به تصویر کشاندن و توضیح پدیدهای است برخاسته از گردش سالانهی زمین به دور خورشید و چرخش روزانهی آن بر محور خود. کرههای زمین ابزارهایی ارزشمند هستند برای بهبود ذهن و ارائهی متمایزترین ایده برای هر مشکل و پیشنهاد، و همچنین یافتن راهحلی برای آن مشکل.
نماد فراماسونری ۲۵: معمار بزرگ جهان
این اصطلاح در زبان فنی فراماسونری به خداوند اطلاق میشود.
نماد فراماسونری ۲۶: قدس الاقداس (Sanctum Sanctorum)
اصطلاحی است به زبان لاتین که ترجمهی تحتاللفظیاش “قدس الاقداس“ میشود؛ به نوعی یعنی مقدسترین. این اصطلاح برای توصیف حرم درونی معبد سلیمان به کار میرود.
نماد فراماسونری ۲۷: یوحناهای مقدس
از منظر فکری فراماسونری، با دوگانهای متعادل از یوحنای تعمید دهنده از یک سو، و یوحنای انجیلی از سویی دیگر مواجه هستیم. باز نمایاندن این دو به این شکل، بازنمود تعادلی است میان اشتیاقی پرشور و دانشی آموخته از ایمان که فضایی را برای تعمق و راهیابی به سوی عشق پرشور درونمان و همچنین تحصیل / دانش شکل میدهد. پیوند این دو موجود قدرتمند، کانونی مسخر از شور و دانش را بر پا میسازد.
نماد فراماسونری ۲۸: ساعت شنی
مکی در دایرهالمعارف فراماسونری خویش بر اساس سخنرانیهای جان وب، ساعت شنی را نمادی متصل به درجهی سوم توصیف میکند که با عبور سریع شنهایاش، برایمان یادآور طبیعت زود گذر و فانی زندگی انسان است. ساعت شنی به عنوان نمادی ماسونی نسبتا به دوران مدرن تعلق دارد، ولی کاربرد ساعت شنی به عنوان نشانهای برای عبور زمان کهنتر از کهنترین آیینهای شناخته شده است.
نماد فراماسونری ۲۹: بخوردان
بخوردان نشانی از قلبی پاک است که همواره به عنوان یک قربانی مورد پذیرش خداوند قرار میگیرد؛ و همانطور که این بخوردان با گرمایی پر شور میدرخشد، قلب یک ماسون نیز باید دائما روشن از نور حقشناسی در برابر خالق بزرگ و مهربان هستی باشد که ما را از نعمات و آسایش فراوان بهرهمند ساخته است.
نماد فراماسونری ۳۰: In Hoc Signo Vinces (با این نشان فاتح خواهی گشت)
این واژگان در نشان بزرگ فرمانروای شوالیههای معبد بر فراز “صلیبی به رنگ خون” حک شدهاند، و این واژگان بخشی از شعار شعبهی آمریکایی نظام فراماسونری را تشکیل میدهند. “ By this sign thou shalt conquerیا با این نشان فاتح خواهی گشت” صرفا ترجمهای قابل توجه، ولی نه تحتاللفظی، از اصل یونانی آن است. برای یافتن ریشهی اصلی این شعار، IN HOC SIGNO VINCES (با تلفظ یونانی “این هوک سیگ-نو وین-کِس”) باید به افسانهای مشهور دربارهی این کلیسا بازگردیم که گرچه عدهای بر آن باور دارند، ولی شمار تردید کنندگان به آن بیشتر هستند.
نماد فراماسونری ۳۱: نردبان یعقوب
داستان تمثیلی یعقوب نبی و رویایاش (پیدایش، فصل ۲۸: آیات ۱- تا ۱۷) که به گفتهی آلبرت پایک، ذهن ماسون دائما به آن سو رهنمون است، و امید دارد که سرانجام به مدد نردبان الهی که یعقوب در تصور خویش مشاهده کرد که از زمین به آسمان متعالی گشته، به سعادت نایل شود. سه اصلی که حول آن معین شدهاند: ایمان، امید و محبت؛ که ما را پند میدهد به خداوندْ ایمان، به جاودانگیْ امید، و به تمام بشریتْ محبت داشته باشیم.
نماد فراماسونری ۳۲: جا نشان
جا نشانها چه هستند؟ این سوالی است که غالبا پرسیده میشود، ولی هرگز به طور قطعی پاسخی به آن داده نشده است.
در زمانهای باستان، پیش از آنکه سندهای حقوقی رایج شوند، از سنگهای مرزی به عنوان جا نشانها استفاده میشد که جا به جایی آنها از لحاظ قانونی اکیدا ممنوع بود. ولی در مورد جا نشانهای فراماسونری لازم به ذکر است که برخی آنها را به علائم، نشانهها، و واژگان خاص محدود میدانند.
نماد فراماسونری ۳۳: سنگ تاج
مکی در دایرهالمعارف فراماسونریاش از سنگ تاج این چنین مینویسد، “سنگی که در مرکز قوس قرار میگیرد و سایر سنگها را در جایشان حفظ میکند، و استحکام و ثبات آن قوس را تامین مینماید. از آنجا که رسم سابق ماسونهای سنگتراش این بود که برای تعیین اینکه کدامین سنگتراش سنگها را در کنار هم نهاده است، علامت خاصی را روی هر سنگ بنا منقوش میکردند، سنگ تاج حائز برجستهترین و مهمترین علامت بود، علامتی مربوط به ناظر و سرپرست این سازه. این چنین است داستان سنگ تاجی که در افسانهی درجهی رویال آرک نقش مهمی ایفا کرده است.
نماد فراماسونری ۳۴: سنگفرش موزاییکی
سنگفرش موزاییکی نمادی کهن از فراماسونری است. این نماد از نخستین مراسمهای قرن گذشته مشاهده شده است. این نماد با ترکیب با آویزهای دندانهدار و ستارهی فروزان جزء زیورآلات لژ دستهبندی میشود. این سنگهای رنگارنگ و مشکی بیتردید و به درستی به عنوان نمادهایی از شیطان و انسان خوب تفسیر میشوند.
نماد فراماسونری ۳۵: گرهی عارفانه
آن پیوند مقدس و ناگسستنی که انسانهایی را با ناسازگارترین عقاید به عنوان گروهی از برادران گرد هم جمع کرده، که چیزی جز یک زبان برای انسانهای تمام ملل و یک محراب برای انسانهای تمام مذاهب ارائه نداده است، به درستی، از همان نفوذ اسرارآمیزی است که گرهی عارفانه ناماش نهاده؛ و فراماسونها، به جهت آنکه تنها تحت اثر این نفوذ قرار دارند، یا از مواهب آن بهرهمندند، “برادران گرهی عارفانه” نامیده میشوند.
نماد فراماسونری ۳۶: گوشهی شمال شرقی
اچ. ال. هیوود، در کتاب خود تحت عنوان فراماسونری نمادین (۱۹۲۳)، اهمیت گوشهی شمال شرقی را اینگونه بیان میکند،
هنگامی که نامزد ورود به لژ که اکنون خود را از آنچه تاکنون محروم بوده سرشار نموده است، همانند جوانترین کارآموز ورودی، در گوشهی شمال شرقی لژ میایستد، هم جایگاه ایستادناش و هم حالت بدناش به قوانینی از “زندگی جدید” در فراماسونری اشاره دارند که شایستهی ملاحظاتی دقیق هستند. به بدیهیترین دلایل، همواره شاهد بودهایم که شمال شرقی نه شمال است و نه شرق، بلکه موقعیتی است بینابینی با ویژگیهای مشترک.
نماد فراماسونری ۳۷: فراماسونری عملی
با فراماسونری عملی، ماسونها به کاربرد درست قواعد سودمند معماری اشاره میکنند، که از آنها سازهها شکل میگیرند، مستحکم میشوند و زیبایی مییابند، و از آنها تناسب دقیق و تناظر درست در همهی بخشها شکل میگیرد. فراماسونری عملی با فراهمآوری سکونتگاهها و مأمنهایی آسوده ما را در برابر فراز و نشیبها و بیرحمیهای فصول در امان نگه میدارد؛ و همزمان، تاثیر خرد انسان را نیز به نمایش میگذارد؛ و همچنین، در فراهمآوری مواد مختلفی که ساختمانی از آنها شکل مییابد، نشانههایی است از سرمایهی علم و صنعتی که به نحو احسن، با صلحآمیزترین و سودمندترین اهداف در ضمیر انسان ریشه دارد.
نماد فراماسونری ۳۸: مراتب معماری
ایدهی معماری الهی مستقیما از اثر ویترویوس الهام گرفته شده است زیرا تناسبات الهی از هر طرح و منظر شایان ملاحظاتی بسیار هستند. ویترویوس در کتاباش تحت عنوان در باب معماری، در کتاب چهارم آن دربارهی سه ستون وسط، شیوههای معماری دوریک، ایونیا، و کورینتی را با ویژگیهای فیزیکیشان برای استفاده در معابد همتایان آسمانیشان تشریح کرده است. از نقطه نظر درونی و معنوی، در استنباط این مفهوم میتوان آن را اینگونه ترجمه کرد که یک فراماسون در حال تلاش برای ساخت خانهای است پنهان از نظر.
نماد فراماسونری ۳۹: اُردو اَب کائو (Ordo Ab Chao)
و خدا گفت: “روشنایی بشود.” و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت.
(پیدایش، فصل یک: آیات ۳ و ۴)
نماد فراماسونری ۴۰: ستونها
به ماسون گفته میشود سه ستون نگهدارندهی لژ خرد، قدرت، و زیبایی هستند، “زیرا برای ساختنْ خرد لازم است، برای نگه داشتنْ قدرت لازم است و برای آراستن تمام تعهدات مهم و بزرگْ زیبایی لازم است”:
وی به جز گردآوری تمام سخنرانیها و آثار موجود، به ویژه در درجه یکم، نمیتواند به این درک برسد که لژ نماد جهان است؛ از این رو، هنگامی که وی این دو مفهوم را با یکدیگر ترکیب میکند و به نتایجی ضروری و مهم دست مییابد، در اهمیت نمادین غایی از این سه ستون به درکی مشابهی هندوان باستان دست خواهد یافت – سه ستون نگهدارندهی لژ که به عنوان یک مجموعهی واحد تلقی میشوند، نماد خداوندی هستند که خردش جهان را ساخت، قدرتاش جهان را نگاه داشت، و زیباییاش زینت جهانی الهی است.
نماد فراماسونری ۴۱: نقطهای درون دایره
۵۹ نماد فراماسونری را بشناسیدنقطهای درون دایره نیز از دیگر نمادهای وجود شأن و منزلت والا در فراماسونری است، و به بذل توجهی خاص به نمادگرایی باستانی جهان و گوی خورشیدی امر میکند. هر فردی که کتاب “تذکرهی ماسونی“ را خوانده باشد با تفسیر معمول این نماد به خوبی آشنا است.
نماد فراماسونری ۴۲: تسکین و آرامش
آرامش دادن به شخص پریشان وظیفهای لازم بر گردن تمام انسانها است، ولی ماسونهایی که با زنجیری ناگسستنی از محبتی صمیمانه به یکدیگر پیوند خوردهاند، وظیفهای ویژه به گردن دارند. تسکین دل غمگینان، همدردی با تیرهروزان، مهربانی با ناامیدان، و بازگرداندن آرامش به اذهان مضطرب، همان هدف نهایی است که همه پیش رو داریم. دوستیهایمان را و ارتباطاتمان را بر همین اساس پایهریزی کردهایم.
43: گردنکشان
آلبرت مکی در دایرهالمعارف فراماسونریاش از گردنکشان صحبت به میان میآورد، “تئوسوفیان و نویسندگان علوم خفیه ادعا کردهاند ترکیب بخش انتهایی سه نام از گردنکشان، با یکدیگر حالتی عرفانی از اُم برهمن را شکل میدهد، و بر همین اساس، آنها ادعا دارند فراماسونری اسرار خاور دور را در خود پنهان میکند.
نماد فراماسونری ۴۴: داس دسته بلند
داس دسته بلند در فراماسونری نماد زمانی است که ریسمان بیدوام زندگی از هم گسسته میشود و ما را به سمت جاودانگی سوق میدهد. مراقب ویرانیهایی باشید که داس زمان در میان نژاد انسان به بار میآورد! چنانچه با خوش اقبالی بتوانیم در دوران کودکی و جوانی از اتفاقات متعدد شیطانی جان سالم به در بریم، و به سلامت و با قدرت پا به سالهای مردی نهیم، همچنان باز هم، به زودی داس حریص زمان ساقهیمان را قطع خواهد کرد و در سرزمینی گرد هم جمع میشویم که پدرانمان پیش از ما پا به آن جا نهادهاند.
نماد فراماسونری ۴۵: نشانههای پریشانی
در جامعهای که اعضایاش باید برادرانه یکدیگر را دوست بدارند و به یکدیگر یاری رسانند، انتظار میرود آدمهایاش دارای نشانهای باشند که به موجب آن بتوانند پریشانیشان را فورا به آگاهی برادرانشان برسانند، تا در هر وضعیت پریشانی که باشند، بدان وسیله، در همان زمان یاری و پشتیبانی برادرانشان را طلب کنند. این نشانهی پریشانی با چند واژه همراه میشود. بگذارید آنکه گرفتار مخاطره و مشقتی عظیم شده است، و میپندارد برادری در همین حوالی هست که دردش را میبیند و درد دلاش را میشنود، از این نشانه استفاده کند، و برادری حقیقی و وفادار به یاریاش بشتابد.
46: معبد سلیمان
حضور معبد سلیمان نبی در اندیشههای باستانی، از نخستین نوشتههای عهد عتیق تا اوج فلسفهی خفیهی رنسانس، جایگاه آن را به عنوان بازنمودی نمادین از مسیر الهی حفظ کرده است.
نماد فراماسونری ۴۷: فراماسونری فکری
ماسونها با استفاده از فراماسونری فکری میآموزند هوای نفسشان را رام کنند، بر اساس چارچوب رفتار کنند، زبان به گفتار خوب باز کنند، رازداری پیشه کنند، و بر نیکوکاری ممارست کنند. فراماسونری فکری با مذهب درآمیخته است تا ماسونها را متعهد کند در برابر خداوندی که برایشان سعادت و تکلیف مقرر داشته است، احترامی عقلانی به جای آورند. فراماسونری فکری باعث میشود ماسونهای متفکر آثار شکوهمند آفرینش را با دیدهی تحسین و احترام بنگرند و ارزندهترین ایدههای کمال را از آفرینندهی متعالشان الهام گیرند.
۴۸: گونیا و مربع
گونیا، در سادهترین مفهوم، عنصری است در پایین نماد معروف فراماسونری.
لازم به ذکر نیست که مربع مورد نظرمان آن مکعبی نیست که دارای چهار جهت و زاویهی مساوی است و یونانیان آن را شکلی از کمال میپنداشتند. همچنین، مربع ما همانی نیست که یک پایاش از پای دیگر بلندتر است، و دارای علائمی است که درودگران برای اندازهگیری از آن استفاده میکنند. بلکه مربعی کوچک، ساده، و بدون علامتگذاری است و طول پاهایاش با یکدیگر برابرند؛ گونیای سادهای که برای آزمایش درستی زوایا، و دقت برش سنگها به کار میرود.
نماد فراماسونری ۴۹: تتراگراماتون
تتراگراماتون به عنوان بازنمودی برای نام غیر قابل توصیف خداوند بزرگ.
این اصطلاح در سادهترین مفهوم، یعنی نام غیر قابل توصیف خداوند.
نماد فراماسونری ۵۰: سه الهه (ایمان، امید، و محبت)، سه محور اصلی
این نماد در سادهترین مفهوم خود، بازنمود کنندهی ایمان به خدا، امید با جاودانگی، و محبت به همهی انسانها است.
نماد فراماسونری ۵۱: تختهی ردیابی
تختههای ردیابی ابزارهای بصری نمادینی هستند که سرگذشتها، نشانهها، و نمادهایی گوناگون از فراماسونری و فرایند آغازین بر آنها نقش بستهاند. غالبا آنها به عنوان وسایل کمک آموزشی، حین سخنرانیهایی به کار میروند که به دنبالهی هر یک از درجات ماسونی برگزار میشوند.
نماد فراماسونری ۵۲: ماله
ماله ابزاری است که ماسونهای کارگر، از آن برای گستردن سیمان استفاده میکردند؛ سیمانی که اجزای ساختمان را در قالب یک تودهی مشترک به هم پیوند میزند؛ ولی ما، به عنوان ماسونهای آزاد و مقبول، آموختهایم که از این ابزار برای هدف والا و با شکوهتر گستردن سیمان عشق و محبت برادرانه استفاده کنیم؛ سیمانی که ما را در قالب یک گروه مقدس، یا اجتماعی از دوستان و برادرانی به هم پیوند میزند که در میانشان نباید هیچ مجادلهای وجود داشته باشد، به جز همان مجادلهی والا و متعالی، یا بلکه سبقت و همچشمی در این خصوص که کدام یک میتواند بهترین کار را انجام دهد و به بهترین وفاق دست یابد.
نماد فراماسونری ۵۳: حقیقت
حقیقت یک ویژگی الهی و بنیان همهی خوبیها است. خوب بودن و درست بودن نخستین درسی است که در فراماسونری به ما آموخته میشود. در این موضوع میاندیشیم، و بر اساس فرامیناش سعی بر اصلاح رفتارهایمان میکنیم. از این رو، تحت تاثیر این اصول، دو رویی و نیرنگ جایی در میان ماسونها ندارند؛ صداقت و سادگی در رفتار وجه تمایز آنها است؛ با قلب و زبان، برای رسیدن به سعادت یکدیگر، با هم متحد هستند و از کامیابی یکدیگر شادکام میشوند.
نماد فراماسونری۵۴. گِیج بیست و چهار اینچی (ابزاری برای اندازهگیری)
در درجهی کارآموزی به ما گفته میشود، ماسونهای کارگر از گِیج بیست و چهار اینچی ( گِیج در مهندسی، ابزاری برای اندازهگیری است) برای اندازهگیری و تنظیم کارهایشان استفاده میکردند؛ ولی ما، به عنوان ماسونهای آزاد و مقبول، آموختهایم که از این ابزار برای هدف والا و با شکوهتر تقسیم اوقاتمان استفاده کنیم.
این ابزار که به بیست و چهار بخش مساوی تقسیم شده است، نمادی از بیست و چهار ساعت شبانهروز است؛ به این ترتیب، آموختهایم این گِیج بیست و چهار اینچی را به سه بخش تقسیم کنیم، بدین وسیله، یک بخش از آن را به خدمت به خداوند و تسکین دل برادر درمانده و مستحق، بخشی دیگر را به مشغولیات معمول، و بخش آخر را به خواب و رفع خستگی اختصاص میدهیم.
گِیج بیست و چهار اینچی اساسا نمادی است برای استفادهی عالی و مناسب از اوقات زندگی.
۵۵: کتاب قانون مقدس
در نشریهی بنایان در ۱۹۲۰ میخوانیم، “از آنجا که تختهی سه پایهی استاد ماسون جهت ترسیم خطوط و طراحی نقوشی برای توانمندسازی هر چه بهتر برادران جهت رفتار بر اساس ساختاری مشخص و مبتنی بر نظم و نزاکت ایجاد شده است، کتاب قانون مقدس نیز به درستی به مثابهی آن تختهی سه پایهی متعالی قلمداد میشود که معمار بزرگ جهان قوانین الهی و احکام فانی را بر آن منقوش ساخته است، که بر ما است آگاهی و پیروی از آن که به عمارتی اثیری رهنمونمان میسازد که نه با دستان فانی، بلکه با دستی جاویدان در بهشت بنا شده است.”
کتاب قانون مقدس به عنوان یکی از نشانههای برجستهی فراماسونری شناخته میشود، و مکی اینگونه آن را تعریف میکند: “بخشی ضروری و مهم از اسباب و لوازم موجود در تمامی لژها. اینجانب به حکم خرد توصیه میکنم، آن را کتاب قانون بنامید، زیرا استفاده از کتب عهد عتیق و جدید مطلقا در همهی مکانها ضروری و مهم نیست.”
وی اینچنین ادامه میدهد که، “کتاب قانون، کتاب راهنمایی است که بسته به مذهب هر کشور، به عنوانی مرجعی حاوی مشیت آشکار معمار عظیم جهان باور داشته میشود.
از این رو، در تمام لژهای کشورهای مسیحی، کتاب قانون از کتب عهد عتیق و جدید تشکیل یافته است؛ در کشوری که یهودیت ایمان غالب مردماناش پنداشته میشود، عهد عتیق به تنهایی کفایت میکند؛ و در کشورهای مسلمان، و در میان ماسونهای مسلمان قرآن همان کتاب قانون تلقی میشود. فراماسونری هرگز تلاش نمیکند در ایمان مذهبی خاص پیرواناش دخالت کند، مگر اینکه به باور به وجود خداوند، و هر آنچه لزوما از این باور منتج میشود، مربوط باشد.
“ کتاب قانون برای فراماسونر فکری بسان همان تختهی سه پایهی متعالی است؛ که بدون آن، نمیتواند در این مسیر بکوشد؛ هر آنچه وی باور دارد مشیت آشکار معمار عظیم است، تشکیل دهندهی همین تختهی سه پایهی متعالی است که باید همواره، در تمام ساعات کوششهای فکریاش در برابر خود قرارش دهد، و این نشان برجسته را قاعده و راهنمای رفتارش کند؛ و از این رو، لازم است کتاب قانون، این برنامهی مذهبی، که به عنوان نشانهای از مشیت آشکار خداوند تلقی میشود، بخش ضروری و مهمی از اسباب و لوازم موجود در تمامی لژها را تشکیل دهد.”
اساسا میتوان اینگونه برداشت کرد که کتاب قانون آمیزهای است از تمام متون مقدس (تا جایی که تمام مذاهب بازنمود شدهاند) یا، بنابر برخی نقل قولهای مکرر در فراماسونری، کتابی است نانوشته و نمادی است از تمام مذاهب و باورهایی که حتی شامل اعتقادات غیر سنتی ندانمگرایی (اگنوستیسزم)، هرمتیک، الحادی یا خدا ناباوری نیز میشود.
نماد فراماسونری ۵۶: دستمزدها
روایت متداول مربوط به پرداخت دستمزدهای کارگران در ساخت و ساز معبد سلیمان، ممکن است صحیح باشد یا نباشد. در واقع، احتمال میرود، این روایت در قرون بعدی به صورت جعلی ساخته شده باشد؛ به هر حال، هیچ گونه سندی در خصوص تأیید اعتبار آن وجود ندارد.
نماد فراماسونرینماد فراماسونری ۵۷: مرد مسافر پیاده
مکی، در دایرهالمعارف فراماسونریاش، این عبارت را اینگونه شرح میدهد:
اصطلاح به کار رفته در شرح درجهی سوم، صراحتا به شخصی اشاره دارد که در مجاورت بندر یافا با افراد خاصی ملاقات کرد که به منظور جستجو توسط سلیمان نبی اعزام شده بودند. بخشی از این شرح که به معرفی مرد مسافر پیاده، و گفتگویاش با مردان پیشهور میپردازد، احتمالا توسط توماس اسمیت وب به سیستم آمریکایی معرفی شد، یا توسط وی در مراسم قدیمیتری که در ایالات متحده برگزار میشد، کشف شد.
ولی این شرح در دستورالعملهای قدیمی انگلیسی متعلق به قرن هجدهم، و همچنین در مقتضیاتی که وصف آن در سخنرانیهای امروزی انگلیسی بیان میشود، جایی ندارد.
فیلیپس مرد مسافر پیاده را اینگونه توصیف میکند: “فردی که معمولا در جاده سفر میکند.” این عبارت در زبان معمول منسوخ شده است، ولی همچنان در نوشتهها وجود دارد – “و او نظر انداخته، شخص مسافری (پیاده) را در کوچهی شهر دید؛ و آن مرد پیر گفت: کجا میروی و از کجا میآیی؟ (کتاب داوران، فصل ۱۹، آیهی ۱۷)” – و به رغم آنکه هر دو روایت در جاهای دیگر منسوخ شدهاند، در فراماسونری اما، همچنان صحبت از آنها در میان است.
اصطلاح مرد مسافر پیاده میتواند گاهی اوقات به عنوان وسیلهای جهت شناسایی سایر ماسونها در محیطهای عمومی به کار رود.
نماد فراماسونری ۵۸: از کجا آمدی؟
الیور دی استریت، در نشریهی بنایان، به تاریخ فوریهی ۱۹۱۷، به این پرسش مبهم پاسخ میدهد:
هر روز این پرسش توسط ماسونها پرسیده میشود، بدون آنکه کوچکترین اندیشهای دربارهی معنی واقعی آن صورت گیرد.
شایسته است بدانید پاسخی که در لژ در برابر این پرسش به یکدیگر میدهیم، تقریبا غیر قابل درک است، زیرا این پاسخ تقریبا به آن اندازه قابل درک است که هر شخصی تاکنون آن را بیان کرده است یا احتمالا در آینده آن را بیان خواهد کرد.
چه کسی میتواند این پرسش را پاسخ دهد، “از کجا آمدی؟”
چه کسی تاکنون آن را پاسخ داده است؟ چه کسی آن را پاسخ خواهد داد؟
پرسش دیگری نیز به همراه آن میآید که برای برخی قلمروهای فراماسونری آشنا است، و به همان اندازه ناراحت کننده و عمیق است: “کجا هستی؟”
پاسخ به این پرسش نیز به همان اندازه مبهم است. با اینکه این پرسشها ساده به نظر میرسند، ولی برای پاسخ دادن به آنها و توضیح زندگی بشری، تمام گوشه و کنار این جهان را پژوهیدهاند و به اعماق هر فلسفهای، هر اسطورهای، هر الهیاتی، و هر مذهبی که تاکنون در هر جایی، توسط هر شخصی، و در هر زمانی مطرح شدهاند، سرک کشیدهاند.
پاسخ کلامی این پرسش را میتوان در درجهی استاد ماسونی دریافت، ولی پاسخ فلسفی آن در قلوب و اذهان تمام افرادی پنهان میماند که درجاتی از فراماسونری را فرا گرفتهاند.
نماد فراماسونری ۵۹: ابزار کار
مکی، در دایرهالمعارف فراماسونریاش، ابزار کار را اینچنین تعریف میکند:
در هر یک از درجات فراماسونری، اجرای برخی هنرهای عملی به برخی علوم فکری تخصیص مییابد، و جهت آموزش دروس نمادینِ اخلاق استفاده میشود. به این ترتیب، فراماسونر فکری میآموزد چگونه معبد روحانیاش را بنا نهد، به همان گونه که پیشینیان کارگرش (عملی) این آموزهها را اجرایی میکردند و معابد مادیشان را بنا مینهادند. از این رو، آنها به عنوان درجهی ابزار کار شناخته میشوند. آنها گوناگوناند ولی اختلافشان در آیینهای گوناگون بسیار اندک است، ولی نمادگرایی به گونهای مشابه در میانشان حفظ شده است.
اصول ابزار کار هنرهای عملی که به عنوان نماد در علوم فکری به کار گرفته شدهاند، محدود است، با وجود این، این ابزار که متعلق به پیشهی باستانی ماسونی (سنگکاری) هستند، و در درجات بالاتر استفاده نمیشوند، عبارت هستند از گِیج بیست و چهار اینچی، چکش، گونیا و مربع، تراز، شاقول، قرقرهی نخ تراز، پرگار، قلم، ماله، پتک، کلنگ، دیلم، و بیل.