سریال شهرزاد با تمام فراز و فرودش به پایان سه فصل داستان پرهیجان رسید.
این سریال که با فراز و نشیب های بسیاری مواجه بود ، در فصل اول داستانی عاشقانه درام و جذاب را در دوران دکتر مصدق و حول و حوش تاریخی کودتای 28 مرداد روایت کرد.
این داستان در فصل دوم ادامه پیدا کرد ولی از جذابیت فصل دوم نسبت به فصل اول کاسته شد و مخاطبین این فصل را ضعیف تر معرفی کردند.
ولی این ضعف ادامه نیافت و در فصل سوم با داستانی قوی تر ، مخاطبین خود را مجددا به پیگیری و تماشای خود فراخواند.
فصل سوم شهرزاد با داستان جذابش ، شهرزاد را مجددا از فرهاد جدا کرد.
قباد فرهاد را به زندان انداخت و هاشم خان نیز در این فصل به قتل رسید.
اکرم بوربوران از قباد حامله شده و فرزندی به نام سالار را مخفیانه و دور از چشم قباد به دنیا آورد.
شخصیت جدید فصل سوم ، گودرز آقا پرویز یا همان امیر جعفری به جذابیت این فصل افزود و داستانی در کنار داستان اصلی ایجاد کرد.
داستان یک انتقام ، داستان مرگ خانواده ای در مقابل دیدگان پسر خانواده و کینه دیرینه او از خاندان دیوانسالار و تلاش برای خونخواهی خانواده اش ولی این سریال جذاب ، بصورت جذاب تر نیز به پایان رسید.
پایانی که فتحی برای این سریال رقم زد را با ضرب المثل پایان تلخ بهتر از تلخی بی پایان است میتوان معادل دانست.
خلاصه داستان قسمت آخر سریال شهرزاد 3 فصل سوم
در قسمت پایانی از فصل سوم این سریال ، نوچه های سروان آقا پرویز به خانه ی مادر شهرزاد می روند و امید را بزور می دزدند.
پس از آن به کارونسرای قدیمی ای رفته و به قباد زنگ میزنند تا به تنهایی برای نجات فرزندش به آن کاروانسرا برود.
قباد نیز عصبانی برای این کار اقدام میکند و اسلحه اش را برداشته و به آنجا می رود و شهرزاد نیز در پی او به راه می افتد.
شیرین و صابر عبدلی بر سر زمان انتقام از قباد بحث می کنند و در نهایت به سوی خانه دیوانسالار حرکت میکنند.
اما در آنجا با عمارتی خالی از سکنه مواجه می شوند و با تهدید نوچه های قباد ماجرای رفتن آنها به کاروانسرا و آدرس کاروانسرا را از آنها میگیرند و به سوی کاروانسرا حرکت میکنند.
شروع بخش شیرین سریال شهرزاد
در همین لحظه پایان داستان روایت می شود ، تلخی ها به پایان رسیده است، شیرین قدرت و سکان خاندان دیوانسالار را در دست میگیرد، حمیرا به خانه جدیدش می رود و با هوشنگ که زندگی نباتی دارد و به کما رفته است زندگی میکند..
اکرم بوربوران به جرم قتل بلقیس دیوانسالار به اعدام محکوم می شود و شهرزاد برای نجات او ، فرزندش را با رضایت خودش از او میگیرد و شیرین سالار را بزرگ می کند و جرم اکرم نیز کاهش می یابد و به 15 سال حبس محکوم می شود.
صابر به خانه مادری اکرم می رود و سالار را از او میگیرد و به خانه دیوانسالار می برد.
و شیرین او را به فرزندی پذیرفته و بزرگ میکند.
شیرین نیز به صورت رسمی و با حضور وکیل صدق نوری مدیریت مجموعه دیوانسالار را در دست میگیرد.
و در سخنرانی ای میگوید شهرزاد را به عنوان مشاور خود برگزیده است و در کارها از مشاوره هایش استفاده میکند.
کشت و کشتار در سریال شهرزاد
ادامه داستان تلخ شروع می شود و قباد به کاروانسرا می رسد. در آنجا با سروان آقاپرویز مواجه شده و او نیز از نقشه اش که کشتن قباد و پسرش است پرده بر میدارد و در همین حین شهرزاد می رسد قباد از فرصت استفاده کرده و اسلحه نوچه آقاپرویز را میگیرد و به سوی آقا پرویز شلیک میکند.
در همین حین یکدیگر را زخمی میکنند و قباد که تیر به نزدیکی قلبش خورده است می افتد، سروان آقا پرویز نیز در پی شهرزاد حرکت میکند و او را تعقیب میکند تا اینکه او را در یک بن بست گرفته و در همین حین که آقاپرویز میخواهد به شهرزاد شلیک کند، فرهاد می رسد و آقاپرویز را با شلیک گلوله می کشدو شهرزاد به سمت قباد حرکت میکند تا از وضعیت او باخبر شود.
وقتی می رسد شیرین نیز می آید تا او را به قتل برساند که با واکنش و حرف های شهرزاد مواجه می شود و صابر تفنگش را گرفته و می رود.
پس از آن قباد نیز بخاطر تیری که آقا پرویز به او زده است در کنار شهرزاد فوت میکند.
در سکانسی دیگر شهرزاد و فرهاد برای خداحافظی با هم به یک دشت می روند و فرهاد برای خروج از کشور اقدام میکند و با هم خداحافظی میکند.
سکانس آخر:
چند نقد وایراد
پر خرج ساخته شده
نقاط ضعف در کار ساخت و روابط فضا و زمان
و اشیا دارد
با واقعیت های تاریخی ده ی ۳۰ همخوانی ندارد .
و ایراد های دیگر
اما برای سرگرمی خوب است .